« محراب محبت | باز شد ماه محرم کربلا را بنگرید » |
سال اول حوزه بودیم امتحان پایان ترم اول، امتحان ادبیات بعد از عاشورا
بود ، سوال امتحان اگر شما بعداز واقعه عاشورا به آنجا می رسیدی وهمه
رفته بودند چه می کردی ؟
صدا می آید آیا کسی نیست مرا یاری کند ؟ میدوم آنقدر می روم از دشتها
بیابانها و سرزمین ها به مکانی میرسم بوی ایثار وگذشت می آید سرزمینی
با خاکهای گلگون ، کسی نیست جز نیزه شکسته ها وجز بدنهای بدون سر ،
بوی ابهت وعظمت بو ی عشق به خدا همه جا پیچیده ، صدا یی انگار از
سرزمین کربلا محو نمی شود« هل من ناصر ینصرنی »صدا می آید صدا ی گریه
شش ماهه حسین که لبهایش از عطش خشک شده و صدای کودکانی که
گوشواره از گوششان کشیده شده و به هر طرف می دوند . انگار زمین وزمان
میخواهد تا ابد این حس را در خود حفظ کند . وزمین کربلا تا ابد مملو از صدای
العطش علی اصغر امام حسین است.
میینم فرات هرلحظه از خجالت ذوب میشود و من حیران از اینکه دیر آمده ام
نمی دانم آیا همیشه ندای «هل من ناصر ینصرنی »امامم را زمانی پاسخ
می دهم که کار از کار گذشته است .
آیا« هل من ناصر ینصرنی» امام زمانان را چگونه جواب میدهیم ؟؟؟
خدا کند ما کوفیان دیگری نباشیم.
برای تعجیل در فرج صلوات
گيرم كه نفس ميكشي و جان به تنت هست
گيرم كه هنوز ، يوسفم پيرهنت هست
گيرم كه بگيرم بغلم پاره تنت را
گيرم كه مداوا كنم اصلاً بدنت را
با نيزه ي رفته به دهانت چه كنم من؟
با لخته ي خون روي لبانت چه كنم من؟
سلام علیکم خانم زارع عزیز!دل نوشته ی بسیار زیبایی بود.از یادآوری اتان بابت آهنگ وبلاگم هم ممنونم. خداوند به شما جزای خیر دهد گلم. ما را در این شبها و روزها از دعای خیرتان فراموش نکنید.
فرم در حال بارگذاری ...