همیشه در هر جا اگر بچه هم نباشی وقتی وارد خانه پدرت میشوی قبل از هرچیزی سراغ مادر را میگیریم چرا که چراغ خانه مادر است وباعث روشنی دل فرزندان می شود.

ولی این روزها چراغ خانه ی علی کم فروغ است و رو در خاموشی میگذارد آسمان مدینه تیره و تار است انگار که ستاره ها هم نورشان را از دست میدهند زیرا نور وجودیشان را از نور زهرا میگرفتند فرزندان فاطمه سر در گریبان غم گذاشته اند زیرا مادر شان چند روزی نمی تواند حرکت کند حسنین را در اغوش بگیرد موهای زینبش را شانه بزند.

چه سخت است دختری در این سن مادرش را از دست بدهد ،چه سخت است خانه ای بی همسر آن هم همسری که سنگ صبور تمام لحظه های تنهایی علی است .

بعداز پیامبر غریب شده بود ولی حالا با نبود فاطه دیگر غریبترین مرد میشود وقتی می گویی غریب خیلی سخت است میدانی چرا؟

آخر مگر می شود حیدر کرار باشی وغریب، مگر میشود فاتحه خیبر باشی غریب، مگر میشود همسر فاطمه باشی وغریب ،آن هم در میان عده ای که پیامبر را دیدند که دست علی را گرفت وفریاد زد من کنت مولا فهذا علی مولا آنها به سخن پیامبر هم عمل نکردند دخترش را زدند وصییش را در کوچه با دستان بسته کشاندند آن هم چند روز بعداز رحلت پیامبرشان.

وکودکان فاطمه یتیم شدند چقدر زود بود برای زینب خانه داری وچقدر سخت بود برای فاطمه وصیت کردن با زینب وچه سختر برای علی غسل شبانه ودفن مخفیانه.

نوشته شده از :ر.زارع