« گره خدا نقش قالی زندگی | راهی به سوی خدا » |
مىدانيد كه در دوران اختناق و در آن هنگامى كه دستگاه جبار براى جدا كردن روحانيون از تحصيلكردهها، از تمام وسايل استفاده مىكرد، يك عده روحانىِ آگاه و عالم و عاقل و مصلحت بين و مصلحت شناس داشتيم كه ارتباطشان را با دانشگاهها مستحكم كردند. بهترين جلسات سخنرانيهاى علمايى مثل مرحوم آيةاللّه مطهرى و امثال ايشان، در دانشگاهها بود و مرحوم دكتر مفتح (رضواناللّهعليه) يكى از پُركارترين و فعالترين اينگونه روحانيون بود.
طلّاب و دانشجويان قدر يكديگر را بدانند، با يكديگر آشنا و مرتبط باشند، احساس بيگانگى نكنند، احساس خويشاوندى و برادرى را حفظ كنند و روحانيون در دانشگاهها عملا - قبل از قولا - كوشش كنند كه نمونههاى كامل عالم دين و طلبهى علوم دينى را به طلاب و دانشجويان و دانشگاهيان ارايه بدهند و نشان دهند كه هردو نسبت به يكديگر، با حساسيت مثبت و با علاقه همكارى مىكنند. اين، همكارى و وحدت حوزه و دانشگاه است. البته براى اين كار، بايد برنامهريزى و سازماندهى بشود.
بايد همكارى حوزه و دانشگاه را قدر بدانيم و ارج بگذاريم و آن را روزبهروز تقويت كنيم. اين آرزو و تقاضاى من از همه كسانى است كه در حوزهها و دانشگاهها صاحب نفوذ و صاحب تأثير و صاحب يك فكر و نظر هستند و حضورى دارند.
اين دو قلمرو علم و روحانيت، بايد نخست از هر آن چه با فرهنگ اصيل جامعهى اسلامى ما بيگانه است، تطهير و پاك شوند و نخستين گام در راه وحدت را از اينجا بردارند.
امتيازات حوزه و دانشگاه بايد تبادل شود: اخلاص، صفا، ايثار، معنويت، زهد، احترام به سنتهاى اصيل و ارزشمند، از يك سو و توجه به واقعيات، ديد باز و گسترده، وسعت بينش، نوگرايى مفيد، نگرش سازنده و پويا و استفاده از روشهاى جديد و كارساز از سوى ديگر، مىتواند و بايد كه مكمل هم شوند.
اين تركيب (وحدت حوزه و دانشگاه)، تركيبى است كه اگر به درستى زواياى معناى رمزى آن شناخته شود، هم براى كشور و آينده بسيار بابركت است و هم براى دشمن و نيروهاى مهاجم مزاحم كينهورز خارجى و ايادى داخلى آنها بسيار تلخ و گزنده و شكننده است. وحدت حوزه و دانشگاه يعنى روآوردن اين دو به يكديگر.
طي قرنهاي گذشته استعمارگران براي بيگانه کردن نسل هاي رو به رشد کشورهاي اسلامي از اسلام و خاموش کردن مساله ي ايمان و وجدان ديني در بين آحاد مردم اقدامات متعددي را انجام دادند. آنان در طراحي نقشهاي فتوحات سياسي، اقتصادي، اجتماعي و فرهنگي خود به مانع عمده اي برخوردکردند و آن اعتقادات اسلامي ملت ها بود. زيرا اسلام مصداق کامل ديني بود که حقيقتاً با حمله و يورش همه جانبه و تجاوزکارانه ي دولتهاي استعماري به مناطق مختلف دنيا بويژه مناطق اسلامي مبارزه مي کرد. استعمارگران درشبه قاره هند، کشورهاي عربي و ايران و هرجا که احساس و وجدان ديني در مردم بيداربود اين حقيقت را تجربه کردند. لذا براي تثبيت و پيشبرد نقشه هاي خود درجهت ازبين بردن وجدان ديني و ايمان اسلامي در مردم برنامه ريزي کردند. جاذبه ي قهري علم وپيشرفتهاي علمي که اروپا به آن دست يافته بود موجب شد تا جواناني که براي تحصيل علم به اروپا و آمريکا رفتند هدف تبليغات ضد اسلامي قرارگيرند. اولين پرورش يافته هاي غرب غالباً کساني بودند که بخاطر ضعف نفس و فقدان تبليغات مؤثر ديني نسبت به دين احساس بيگانگي و عناد مي کردند. لذا دانشگاهها که مرکز پرورش انسانهاي دانشمند براساس پيشرفتهاي علمي روز بود بنيان آن بر بي اعتقادي و معارضه ي با دين گذاشته شد و در دانشگاهها نه تنها دين را ضعيف کردند بلکه به معارضه ي با آن پرداختند.
امام با آگاهي کامل نسبت به واقعيتهاي تاريخي، راه حل مشکلات، بقاء استقلال و شعار نه شرقي و نه غربي در کشور را، در آميخته شدن روشنفکران و تحصيلکردگان جديد، با دين و ايمان مذهبي و نيز آشناشدن روحانيون با پيشرفتهاي علمي جهان و تجربه ي روشهاي جديد ،مي دانستند. شهيد مفتح از جمله افرادي بود که توطئه استعمار در جدا نگاه داشتن دو قشر دانشگاهي و روحاني، از هم را با تمام وجود احساس کرده بود. وي در را تحقق بخشيدن به آرمان هاي بنيانگذار انقلاب اسلامي، ايجاد وحدت ميان اين دو قشر مهم جامعه را وجهه همت خود قرار داد. سخنرانيهاي ايشان در مسجد دانشگاه در ترغيب نسل روشنفکر و تحصيل کرده به اسلام اثر بسزايي داشت. به مناسبت مجاهدت ايشان در راه تحقق وحدت ميان حوزه و دانشگاه، روز شهادت آيت الله مفتح روز وحدت حوزه و دانشگاه ناميده شد.
منبع: ایسنا ، پایگاه اطلاع رسانی نهاد مقام معظم رهبری در دانشگاهها
صفحات: 1· 2
فرم در حال بارگذاری ...