• خانه
  • تماس
  • ورود

صفحات: 1 ... 12 13 14 ...15 ... 17 ...19 ...20 21 22 ... 43

  توسط زارع  , دوشنبه 7 بهمن 1392, موضوعات: گنجینه ها

روزی یهودی بر حضرت رسول (ص) گذشت ، حضرت فرمود : امروز ماری سیاه قفای این یهودی را نیش بزند و او را بِکُشد ، پس یهودی برفت و پشته هیزم به دوش گرفته مراجعت کرد ، حضرت فرمود هیزم را بر زمین گذاشت مارِ سیاهی بر چوبی چسبیده بود ، پرسید ای یهودی امروز چه کردی گفت دو نان داشتم یکی را خوردم و یکی را تصدق کردم { صدقه دادم } ، حضرت فرمود به برکت این تصدق شَرِ این مار از تو دفع شده است.

شرافت الاسخیاء و رذالت البخلا { مولف : علامه حاج شیخ ذبیح الله محلاتی } صفحه12

در کتاب من لا یحضر الفقیه از امام باقر (ع) نقل شده است که فرمودند : نیکوئی و صدقه برطرف می کند فقر را و می افزاند در عمر و دفع می کند از صاحب خود هفتاد قِسم مُردن بد را.

شرافت الاسخیاء و رذالت البخلا { مولف : علامه حاج شیخ ذبیح الله محلاتی } صفحه13

در کتاب جامع التمثیل نقل شده که روزی حضرت عزرائیل (ع) پیش حضرت داوود (ع) نشسته بود و جوانی با کمال و صاحب جمال حضور داشت حضرت داوود فرمود به عزرائیل یا اخی این جوان را چگونه می بینی ، عرض کرد جمال او را چه سود که بعد از هفت روز جان او را قبض خواهم کرد ، حضرت داوود این سخن را شنید خاطر شریفش ملول گشته و فرمود الحکم لله ، چون هفت روز گذشت حضرت داوود آن جوان را به سلامت دید ، ملک الموت آمد ، آن حضرت احوال پرسید عزرائیل گفت آن ساعت که از نزد شما رفت برای رضای خدا صدقه به فقیری داد ، فقیر در حق او دعا کرد ! و گفت : ای جوان خداوند متعال برکت به عمر تو بدهد و حق تعالی دعای فقیر را در حق این جوان مستجاب گردانید و هر روز آن جوان به سالی مبدل گردید و در بهشت با شما همنشین است.

گر تو می خواهی که بر گردد بلا

با خلایق بیش از این احسان نما

حربه ای از بهر دفع ابتلا

نیست بهتر از تصدق یافتی

سرافرازی طالبی در دو جهان

چون پدر میباش بهر مردمان

جوان مرد کسی است که لب از گفتار زشت ببندد و دست خود را برای انفاق و تصدق و احسان بازداشته باشد.

شرافت الاسخیاء و رذالت البخلا { مولف : علامه حاج شیخ ذبیح الله محلاتی } صفحه14

  توسط زارع  , شنبه 28 دی 1392, موضوعات: گنجینه ها

مژده دهيد چون كه هفته وحدت آمده

ميلاد امام صادق و پيمبر رحمت آمده

كاش در اين جمعه از آسمان ندا دهند

اي منتظران ظهور،منجي بشريت آمده

ولادت پيامبر اكرم(ص) و امام صادق(ع)تبريك و تهنيت باد.

برای تعجیل در فرج صلوات

  توسط زارع  , شنبه 28 دی 1392, موضوعات: گنجینه ها


امام صادق علیه السلام معجزاتی را که هنگام ولادت پیامبر اکرم آشکار شد، چنین بر می‌شمارد:

1- ابلیس از ورود به آسمان های هفتگانه محروم شد.
2- شیاطین دور شدند.
3- تمامی بت ها در بتکده به صورت بر زمین افتادند.
4- ایوان کسری شکست و چهارده کنگره‌ی آن سقوط کرد.
5- آب دریاچه ساوه خشک شد.
6- سرزمین خشک سماوه، آب پیدا کرد.
7- آتشکده فارس پس از هزار سال خاموش شد.
8- نوری از سرزمین حجاز بر آمد تا به مشرق رسید.
9- کاهنان عرب علوم خود را فراموش کردند.
10- سحر ساحران باطل شد.

استحیائیل ــ یکی از فرشتگان بزرگ خدا ــ در شب تولد حضرت محمد صلی الله علیه و آله و سلم بر کوه ابوقبیس ایستاد و با صدایی بلند گفت:« ای مردم مکه! به خدا و فرستاده او و نوری که با او فرو فرستاده‌ایم ایمان بیاورید.»

منابع:
بحارالانوار، ج15، ص257 — امالی صدوق

برای تعجیل در فرج صلوات

  توسط زارع  , چهارشنبه 11 دی 1392, موضوعات: گنجینه ها

مانند مادرت شده ای، قد خمیده ای!

آقا چرا عبا به سرخود کشیده ای !؟

با درد کهنه ای به نظرراه می روی !؟

مانند مادرت چقدر راه می روی !

خون ِجگربه سینه به اجبار می دهی

راهی نرفته! تکیه به دیوار می دهی

داغ غریبی تو، نمک بر جگرزند

خواهرنداشتی که برایت به سرزند

اینجا مدینه نیست، چرا دلخوری شما !؟

درکوچه های طوس زمین می خوری چرا ؟

با «یاعلی» به زانوی خسته توان بده

خاک لباس های خودت را تکان بده

مقداری ازعبای شما پاره شد،ولی…

نیزه نزد کسی به تو ازکینه ی علی

اینجا کسی به پیرهن تو نظر نداشت

فکروخیال گندم ری را به سر نداشت

اینجا کسی به غارت انگشترت نرفت

چشمی به سمت مقنعه ی خواهرت نرفت

  توسط زارع  , سه شنبه 10 دی 1392, موضوعات: گنجینه ها

تو مپندار که آتش زده ای برجگرم

تو مپندار که زهر تو شده کارگرم

دل من پیش تر از پیش برافروخته بود

جگرم از اثر واقعه ای سوخته بود

توندانی که چه ها من به دوچشمم دیدم

توندانی من مظلوم چه ها بشنیدم

همره مادرم از کوچه گذر میکردم

وقت رفتن که به اطراف نظر میکردم

کوچه آن روز ندانم که چرا خلوت بود

به دلم دلهره و واهمه و محنت بود

ناگهان دیدم از آن دور کسی می آید

باورم بود که فریاد رسی می آید

روز شد تیره تر از شام ‌‌‌‌‌٬گل وپروانه

موقع رفتنِ‌ از کوچه به سوی خانه

همه شهر مدینه سیه ونیلی شد

صورت مادرم از کین هدف سیلی شد

مادرم گفت حسن بر دلم آذر نزنی

حرفی از قصه ی امروز به حیدر نزنی

برای تعجیل در فرج صلوات

صفحات: 1 ... 12 13 14 ...15 ... 17 ...19 ...20 21 22 ... 43

اردیبهشت 1403
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << <   > >>
1 2 3 4 5 6 7
8 9 10 11 12 13 14
15 16 17 18 19 20 21
22 23 24 25 26 27 28
29 30 31        

آمار

  • امروز: 19
  • دیروز: 54
  • 7 روز قبل: 158
  • 1 ماه قبل: 771
  • کل بازدیدها: 37857
ذکر روزهای هفته
آیه قرآن
تاریخ روز
مهدویت امام زمان (عج)
اوقات شرعی