جملاتی زیبا ازحضرت علی علیه السلام
1. مردم را با لقب صدا نکنید.
2. روزانه از خدا معذرت خواهی کنید.
3. خدا را همیشه ناظر خود ببینید.
4. لذت گناه را فانی و رنج آن را طولانی بدانید.
5. بدون تحقیق قضاوت نکنید.
6. اجازه ندهید نزد شما از کسی غیبت شود.
7. صدقه دهید،چشم به جیب مردم ندوزید.
8. شجاع باشید،مرگ یکبار به سراغتان می آید.
9. سعی کنید بعد از خود،نام نیک بجای بگذارید.
10. دین را زیاد سخت نگیرید.
11. با علما و دانشمندان با عمل ارتباط برقرار کنید.
12. انتقادپذیر باشید.
13. مکار و حیله گر نباشید.
14. حامی مستضعفان باشید.
15. اگر میدانید کسی به شما وام نمیدهد،از او تقاضا نکنید.
16. نیکوکار بمیرید.
17. خود را نماینده خدا در امر دین بدانید.
18. فحّاش و بذله گو نباشید.
19. بیشتر از طاقت خود عبادت نکنید.
20. رحم دل باشید.
21. با قرآن آشنا شوید.
22. تا میتوانید بدنبال حل گره مردم باشید.
23. گریه نکردن از سختی دل است.
24. سختی دل از گناه زیاد است.
25. گناه زیاد از آرزوهای زیاد است.
26. آرزوی زیاد از فراموشی مرگ است.
27. فراموشی مرگ از محبت به مال دنیاست.
28. محبت به مال دنیا سرآغاز همه خطاهاست
( نهج البلاغه)
از امام علی (ع)پرسیدند واجب و واجبتر چیست؟
نزدیك و نزدیكتر كدامند؟ عجیب و عجیبتر چیست؟ سخت و سخت تر چیست؟ فرمود : واجب اطاعت از الله و واجبتر از آن ترك گناه است. نزدیك قیامت و نزدیكتر از آن مرگ است. عجیب دنیا وعجیبتر ازآن محبت دنیاست. سخت قبر است وسخت تر از آن دست خالی رفتن به قبر است.
با دیدن صحنه های دلخراش از شبکه های تلویزیون از مسلمانان یمن دل هرا نسانی پر از درد می شود و با خود میگوید مگر دنیا تا این اندزه ارزش دارد تا بزرگ وکوچک را در خون غلطانید ؟ آیا شما انسانید یا به جایی رسیدید که از حیوانات پایین تر آمدید ؟ اگر مسلمانید کجا در سیره ی پیامبر عظیم الشان اسلام آمده که کودکی را آزردند ! او که حتی از یهودی که بیمار بود دلجویی کرد با آن که هر روز در معرض آزارش قرار میگرفت ؟ لعنت بر شما کافران مسلمان نما لعنت ….
به امید نابودی آل سعود که باشروع این جنگ ان شا ء الله قبر خود را با دست خود کندند!!!
بله با دیدن این صحنه ها روزی هزار بار خدا را شکر میکنم که مسلمانی ایرانیم ورهبری مقتدر چون آقای ایت الله خامنه ای دارم . که همین باعث آرامش من است و همیشه خود را مدیون شهدایی می دانم که ایرانم را اسلامی وشیعی کردند وآنان که به خاطر ماندن ایران اسلامی شهید شدند واگر انها نبودند کشورم شاید یکی از جیره خواران آمریکا ومثل آل سعود حیوان تر از حیوان می شد.
خدایااز این که یک ایرانی مسلمانم ممنونم وهزاران از تو سپاس گذارم …
روز نهم دي در واقع روز نه گفتن ملت ايران به سران فتنه و آري گفتن به نظام اسلامي و بيعت مجدد مردم با آرمان هاي والاي حضرت امام خميني(ره) و رهبر فرزانه انقلاب اسلامي است. مردم در اين روز، تير خلاص را به سران فتنه شليك و پشت پيكر نامبارك فتنه را به خاك ماليدند.
روز نهم دي ماه در تاريخ انقلاب اسلامي با عنوان روز «بصيرت» تبديل به يوم الله و ماندگار گرديد. در اين روز ماندگار و تاريخي ملت هميشه در صحنه ايران اسلامي، حماسه اي ديگر آفريد و دشمنان خدا و دينش را مأيوس و نااميد ساخت و قلب امام زمان (عج) و نائب بر حقش حضرت آيت الله العظمي خامنه اي(دامت بركاته) را شاد ساخت. بررسي چرايي پيدايي اين حماسه در سال گذشته موضوع اين نوشتار است كه به اختصار به آن پرداخته مي شود.
ماهيت حماسه نهم دي ماه 88
حماسه نهم دي 88 را از زواياي گوناگون مي توان واكاوي نمود و در باب آن سخن گفت. در ماهيت شناسي اين روز مي توان گفت نهم دي، روز غلبه جنود الهي بر جنود شيطان است. روز خروش ملت ايران و آشكار ساختن خشم مقدس در برابر اهانت ها و حرمت شكني هاي عده اي غافل و يا مزدور وابسته به اجانب نسبت به مقدسات در روز عاشوراي حسيني است. روز نهم دي در واقع روز نه گفتن ملت ايران به سران فتنه و آري گفتن به نظام اسلامي و بيعت مجدد مردم با آرمان هاي والاي حضرت امام خميني(ره) و رهبر فرزانه انقلاب اسلامي است. مردم در اين روز، تير خلاص را به سران فتنه شليك و پشت پيكر نامبارك فتنه را به خاك ماليدند.
در روز نهم دي ماه 1388، مشروعيت سياسي نظام اسلامي ايران بار ديگر با حضور خودجوش ده ها ميليوني مردم در تهران و تمامي شهرهاي ديگر كشور به جهانيان اعلام گرديد.
روز نهم دي، روزي است كه مردم ايران نشان دادند دشمنان خود و انقلاب خود را به خوبي مي شناسند و هرگز فريب حيله ها و نيرنگ هاي آنان را نمي خورند. روز نهم دي روزي است كه مردم ايران نشان دادند كه با بصيرتند و در ميان گرد و غباري كه فتنه گران به پا كرده اند هرگز، نه راه را گم مي كنند و نه دست از راهبر واقعي كه همانا ولايت فقيه است، بر مي دارند و در نهايت روز نهم دي روزي است كه مردم مسلمان و انقلابي ايران نشان دادند كه اين جمله حضرت امام (ره) را كه فرمودند: «پشتيبان ولايت فقيه باشيد تا به مملكت تان آسيب نرسد» به خوبي در عمل به آن معتقد و پايبند هستند.
نهم دي واكنش مردم به حرمت شكني در عاشورا
حركت خودجوش و حماسي مردم در نهم دي سال گذشته، واكنش مردم مسلمان و انقلابي ايران به حرمت شكني ها در روز عاشورا بود. روز عاشوراي سال گذشته گروهي كه خود را وابسته به فرقه سبز مي دانستند به خيابان ها آمده و در چارچوب سناريوهايي از قبل طراحي شده با دادن شعارهايي عليه نظام اسلامي و ارزش هاي آن، در حالي كه هلهله مي كردند و كف مي زدند، به عزاداران حمله ور شده و برخي از خيمه هاي عزاي حسيني را به آتش كشيدند. اين جماعت كه هيچ شباهتي به عزاداران حسيني نداشتند، در پيامي كه از سوي موسوي صادر گرديد با عنوان «ملت خداجوي» معرفي شدند. پيام موسوي و اظهارنظر برخي ديگر از سران فتنه در قبال حوادث روز عاشورا، نشان داد كه جريان فتنه با دين و اعتقادات مردم مشكل دارد و به همين دليل در برابر نظام اسلامي و ولايت فقيه ايستاده و انتخابات، بهانه اي بيش نيست.
اين رفتار فتنه گران، واكنش پرخروش و حماسي مردم در نهم دي را به دنبال داشت كه در آن مردم به صورت متحد و يكپارچه در برابر فتنه گران به صحنه آمده و آنان را منزوي ساخته و به حاشيه راندند.
چرا حرمت شكني در روز عاشورا
برخلاف ادعاي موسوي و ديگر سران فتنه و احزاب و گروه هايي كه فتنه گران را همراهي كردند، افراد حرمت شكن در روز عاشورا، هيچ نسبتي با ملت خداجوي و عزاداران امام حسين(ع) نداشتند. حرمت شكنان، مجموعه اي ناهمگون با باورها و اعتقادات متفاوت و بعضاً متضادي بودند كه با هدف مقابله با نظام اسلامي به صحنه آمده بودند. منافقين، بهايي ها، سلطنت طلبان، گروه هاي چپ گراي ماركسيستي، شيطان پرستان، ليبرال ها و ملي گرايان غرب گرا و عده اي هم از انقلابيون فرسوده و پشيمان از مبارزه با شاه و آمريكا اين جماعت را تشكيل داده بودند. بنابراين اساساً بسياري از آنان با عاشورا و فرهنگ آن و با شور و حال عزاداران امام حسين(ع) بيگانه بودند و همين بيگانگي باعث شد كه اقداماتي را انجام دهند كه مردم مومن و انقلابي چهره واقعي آنها را آن گونه كه هست، بشناسند. شعارهاي حرمت شكنان در روز عاشورا در ادامه شعارهاي پيشين آنان در روزهاي قدس، 13 آبان و 16 آذر بود. لكن اين ويژگي عاشوراي حسيني است كه به خوبي صف حق طلبان را از صف مدعيان دروغين حق جدا مي سازد.
جريان فتنه و مناسبت ها در انتخابات دهمين دوره رياست جمهوري، جرياني كه اكنون با عنوان جريان فتنه شناخته مي شود و پيش از اين با عنوان دوم خرداد و جبهه اصلاحات از آن ياد مي گرديد، اين جريان كه مطمئن بود در انتخابات پيروز نخواهد شد، سناريوي احتمال تقلب در انتخابات را طراحي كرد. كساني كه در اتاق هاي فكر اين جريان، اين سناريو را با الگوگيري از انقلاب هاي مخملي كشورهاي شوروي سابق طراحي كرده بودند، هيچ ترديدي نداشتند كه با ادعاي تقلب در انتخابات و كشاندن هواداران سازمان يافته به خيابان ها، نظام را وادار به عقب نشيني كرده و ابطال انتخابات را به رهبري و شوراي نگهبان تحميل خواهند كرد. تصور آنان اين بود كه با باطل شدن انتخابات، مديريت امور را با پشتوانه حضور هواداران حاضر در صحنه در دست خواهند گرفت و به اهداف و مقاصد سياسي خود دست خواهند يافت.
هوشياري رهبري و مردم در برابر اين جريان فتنه گر، آنان را در رسيدن به اهداف ناكام ساخت. سران فتنه و حاميان خارجي آنان كه براي اولين بار با شكست سنگين مدل انقلاب هاي رنگي در ايران مواجه شدند براي به چالش كشاندن نظام و بحران سازي براي دولت، ضمن كودتايي معرفي كردن دولت و نامشروع دانستن آن، راهبرد استفاده از مناسبت ها را براي عرض اندام در صحنه و آوردن هواداران به خيابان ها انتخاب كردند. آنان تصور مي كردند مي توان با انبوه هواداران معترض، نظام را به چالش كشيد.
مناسبت هايي كه روشنگري كرد جريان فتنه اين تصور را داشت كه مناسبت ها بهترين فرصت براي به چالش كشاندن نظام اسلامي خواهد بود. موسوي كه ادعاي تقلب در انتخابات را داشت، اما هيچگاه مسير قانوني را براي پيگيري شكايت خود برنگزيد و به كف خيابان آمد و مردم را نيز به خيابان ها فراخواند. او تصور مي كرد مردم با او هستند و با آمدن مردم به صحنه، همه چيز بر وفق مراد او پيش خواهد رفت.
اما در صحنه عمل، اتفاقات ديگري رخ داد و دست موسوي كاملاً رو شد. در اولين مناسبت كه روز قدس بود، هواداران موسوي با نماد رنگ سبز، نه تنها حرمت ماه رمضان را شكسته و در ملأ عام روزه خواري آشكار نمودند، بلكه با شعارهايي چون «نه غزه، نه لبنان» و «نه شرقي، نه غربي، جمهوري ايراني» نشان دادند كه هيچ سنخيت و تناسبي با ملت انقلابي و در خط امام(ره) ندارند. در مناسبت دوم كه سيزده آبان و سالروز ملي مبارزه با استكبار بود، اين جماعت به جاي گفتن مرگ بر آمريكا و مرگ بر اسرائيل، شعار مرگ بر چين و مرگ بر روسيه سر داده و وابستگي خود به غرب و سفارتخانه هاي غربي را آشكار ساختند. در سومين مناسبت كه 16 آذر بود، خشم و كينه خود نسبت به حضرت امام(ره) را نتوانستند در دل هاي شان پنهان سازند و با به آتش كشيدن تصاوير حضرت امام، علناً نشان دادند كه آنان هدفي جز حذف تفكر امام (ره) از صحنه سياست ايران ندارند و در چهارمين مناسبت يعني در روز عاشورا، اين چهره هاي واقعي آشكار شد كه آنان با دين و اسلام مشكل دارند. در روز عاشوراي سال گذشته به طور كلي پرده از چهره منافقين جديد و مدعي خط امامي كنار رفت و مردم به خوبي دريافتند كه چگونه افرادي كه در گذشته در صف انقلاب و همراه امام(ره) بوده اند، امروز در صف دشمنان و در مقابل امام(ره) و ولايت فقيه ايستاده اند. بنابراين در روز نهم دي، ملت ايران با خلق حماسه بزرگ اعلام كردند كه آنان در صف ولايت و انقلاب و نظام هستند و نه تنها براي سران فتنه با هر سابقه اي هيچ احترامي قائل نيستند، بلكه به دليل جرايمي كه مرتكب شده اند، خواستار اشد مجازات براي آنان مي باشند.
چرا اين چنين شد؟ اما چرا برخي از افراد با سابقه انقلابي در اين مسير افتاده و اين گونه در برابر امام، نظام و ولايت قرار گرفتند؟ براي پاسخ بايد گفت، بر حسب تجربه تاريخي، حرام خواري، هواهاي نفساني، قدرت طلبي و جاه طلبي از عوامل اصلي انحراف خواص جبهه اهل حق مي باشد. خواصي كه به همين دلايل، با حضرت امير(ع)، امام حسن(ع) و امام حسين(ع) جنگيدند. همين دلايل سبب گرديد كه در انقلاب ما نيز خواصي كه با امام(ره) بودند و سال ها در مسئوليت هاي گوناگون حضور داشتند، امروز به خاطر دنيا و لجاجت هاي شان در برابر نظام اسلامي و رهبري آن بايستند و دنيا و آخرت شان را تباه سازند. اما آنچه باعث خرسندي و اميدواري است، بصيرت توده هاست كه نگذاشت اين انحراف خواص دنياگرا، انقلاب اسلامي را از مسير اصلي خارج سازد و نظام اسلامي را دچار انحراف نمايد.
فردی چند گردو به رهگذری داد و گفت : بشکن و بخور و برای من دعا کن !
رهگذر گردوها را شکست ولی دعا نکرد .
آن مرد گفت: گردوها را میخوری نوش جان ، ولی من صدای دعای تو را نشنیدم !
رهگذر گفت:
«مطمئن باش اگر در راه خدا داده ای ، خدا خودش صدای شکستن گردوها را شنیده است!»
جرج جرداق نویسنده مسیحی ومولف کتاب «الامام علی صوت العدالة الانسانیة» از رهبر ایران می گوید:
ایشان یک انسان متفکر، فرهیخته، دانا، بزرگوار، وارسته و متواضع بود، همان گونه که شایسته یک رهبر است. در مورد ایشان باید بگویم که او پیرو امام خمینی(ره) است و امام خمینی(ره) هم پیرو امام علی(ع) بود. آیتالله خامنهای مردی بزرگ است و اگر اینگونه نبود، به این مرتبه نمیرسید.
منبع :تابناک
این تصویر رو دیدم گفتم بذارم تا یادمون باشه یکی هست که همیشه به یاد ما بوده وهست یادمون نره که اونا هم از ما انتظار دارند البته نه به اندازه ای که بهمون لطف کردن به اندازه ی اینکه ازشون یاد بکنیم وبدونیم هرچه هم آدم خوبی باشیم هرچه عبادت کنیم بدون یاد پدر ومادر مون پوچییم همانطور که امام صادق علیه السلام می فرمایند :ای جابر شیعیان ما شناخته نمی شوند مگر با …نیکی به والدین(الامالی ،صدوق ،ص 180)
معني لغوي شادي و تفريح :
شادي حالت مثبتي است كه در انسان به وجود ميآيد و در مقابل غم و اندوه قرار دارد و معمولاً منجر به رفتاري ميشود كه بر آن حالت شاديكنان گفته ميشود ، يعني فرد در حال شادي كردن است .[1]
تفريح به معناي شاد كردن ، فرح و خوشي ، تفرج و تماشا و گشت و گذار آمده است . [2]
الفاظ شادي در قرآن :
شادي و نشاط در قرآن كريم اغلب با الفاظي همچون فرح ، فرحوا ، تفريح ، تفرحوا ، تفرحون ، يفرح ، فرحون و فرحين آمده است ؛
معني لغوي فرح :
فرح مخالف حزن و اندوه است .[3] و عبارت است از لذّت قلب و روح از رسيدن به آنچه ميل دارد .[4] و در بياني گفته شده ؛ فرح شرح صدر است به سبب لذت زودگذر كه اكثراً دربارهي لذات حسي و دنيوي صدق ميكند .[5]
فرح در قرآن در چند معنا به كار رفته است ؟
1- سركشي و بدمستي كه دربارهي آن خداوند ميفرمايد : « إِنَّ اللَّهَ لَا يُحِبُّ الْفَرِحِينَ »[6]
2- خوشنودي و رضا كه خداوند ميفرمايد : « مِنَ الَّذِينَ فَرَّقُوا دِينَهُمْ وَكَانُوا شِيَعًا كُلُّ حِزْبٍ بِمَا لَدَيْهِمْ فَرِحُونَ » [7]
3-شادماني و خوشحالي كه در اين باره خداوند ميفرمايد: « فَرِحِينَ بِمَا آتَاهُمُ اللّهُ مِن فَضْلِهِ وَيَسْتَبْشِرُونَ بِالَّذِينَ لَمْ يَلْحَقُواْ بِهِم مِّنْ خَلْفِهِمْ أَلاَّ خَوْفٌ عَلَيْهِمْ وَلاَ هُمْ يَحْزَنُونَ » [8]
همیشه به ما می گفتند حجاب برتر یعنی چادر ولی هرگزفکر نمی کردم این حرف ، حرف
درستی نباشد تا این که یکی از عالمان یک هفته ای مهمان حوزه مان شد بله آقای
زهرایی که ار نگاهش اخلاص وادب به اهل بیت علی الخصوص اراده مخصوصشان به
جده ی ساداتشان نمایان بود در مورد چادر چنان حرفی زد که تصورمان در مورد حجاب
برتر به طور کامل دگر گون شد ایشان فرمودند : عده ای گفتند چادر حجاب برتر است در
صورتی که کسی که چادر ندارد یعنی حجا ب ندارد واین تعریف درست از حجاب بود که
من تابه حال نشنیده بودم .
برای تعجیل در فرج صلوات
بدیهی است که ما چند سال عمرمان را بی کار وبی حرکت نمی نشینیم .بلکه هریک
متناسب با روحیات ،موقعیتها واستعدادها ،کارها ی
کوچک و بزرگی را انجام داده ومتحمل زحماتی در زندگی می شویم .
راستی چرا نباید تنها با داشتن نیت خالص ، همه ی این کارهای بزرگ و کوچک را دارای
نتایجی بزرگ کرد ؟!
حال آنکه ریا مانند جعبه ی اناری است که انسان با مشقت فروان به بازار رفته وبا زحمات
بسیار مبلغ آن را می پردازد و آن را تا منزل حمل میکند .ولی وقتی می خواهند با خیال
راحت از میوه های این جعبه لذت ببرد هرکدام را که می شکافد بر خلاف ظاهر سرخ و
زیبایش ،درونی سیاه وه اصطلاح کر خورده و غیر قابل استفاده دارد .
زیرا پیامبر اکرم (ص) فرمودند :خداوند عملی را که در آن ذره ای ریا باشد نمی پذیرد.
منبع :عمرتون چند؟،ص53
برای تعجیل در فرج صلوات
وظیفه ی هر عالم وطلبه ای تبلیغ در زمینه دین است و یکی از
ویژگی هایی که برای این کار لازم است تواضع در مقابل دیگران
است که شاید بعض وقتها ما طلاب از آن غافلیم وبا کوچکترین
علم ویا فعالیت مغرور میشویم چه خوب است که در این مورد
به داستانی از زندگی حضرت عیسی (ع) توجه داشته باشیم ،
آورده اند که روزی عیسی (ع) به حواریون گفت :من خواهش و
حاجتی دار ؛اگر قول می دهید که آن را برآورید بگویم .حواریون
گفتند هرچه امر کنید اطاعت میکنم .
عیسی از جا برخواست وپا های یکا یک آنها را شست .
حوارییون در خود احساس ناراحتی می کردند ، ولی چون قول
داده بودند خواهش عیسی را بپذیرند تسلیم شدند واو پای
همه را شست .همین که کار به انجام رسید ،حوارییون گفتند:
تو معلم ما هستی ، شایسته بود که ما پای تو را می شستیم،
نه تو پای مارا .
عیسی فرمود : این کار را کرد برای این که به شما بفهمانم که از
همه ی مرد سزاوارتر به این که خدمت مرد را به عهده بگیرد، عالم
است . این کار را کردم تا تواضع کرده باشم و شا درس تواضع را فرا
گیرید و بعد از من عهده دار تعلیم و ارشاد مردم می شوید،راه وروش
خود را تواضع وخدمت خلق قرار دهید.
اساسا حکمت در زمینه ی تواضع رشد میکند نه در زمینه تکبر .
همانطور که گیاه در زمین نرم دشت می روید ،نه در زمین
سخت کوهستان .(تبلیغ ومبلغ در آثار شهید مطهری ،عبد الرحیم موگهی)
برای تعجیل در فرج صلوات
خیلی وقتها سرگرمی پوچ وبی اساس زندگی ما را به خود مشغول
میکنه بدون ا ینکه ما خود متوجه ی آن باشیم امروز وقتی از یکی
از خیابانهای شهر عبور میکردم دیدم سگی سزش را پنجره ی
ماشین بیرون آورده وقتی دقت کردم دیدم سرنشین های ماشین
دو خانم جوان هستن البته با چه آرایشی و سگشان از خودشان
آرا سته تر مثل عروسک ،واین مدل دیگری از تهاجم فرهنگی
است که چند سالی مد شده است حال اینکه در دین ما استفاده
مجسمه سگ در منزل نیز نکوهش شده و مولای متقیان امیر
المومنین علی علیه السلام فرودند :از نزدیک شدن به سگ بپرهیزید
که اینها خود نشان دهنده ی آلوده بودن این حیوان به میکرو ب
ونجس بودن این حیوان از لحاظ فقهی است . ولی با این حال
می بینیم که عده ای بی توجه به مسائل ازسگ برای زینت
خود وشاید بتوان گفت برای خود نمایی از این زبان بسته مثل
یک جنس زینتی استفاده مکنند که البته به نظر من این کار بیشتر
به خاطر روان پریشان این افراد وریشه عمیقی در روانشناسی دارد .
با نزدیک شدن به ماه مهر ، دغدغه پدر ها ومادر ها خرید وسایل مدرسه
و لوازم التحریر برای بچه هاست این روزها وقتی که از کنار هر مغازه ای
عبور میکنی انواع طرحها یبیگانه مثل بت ن ، سیندرلا، باربی آن هم با
چه وضعیت لباس برروی دفتروکیف بچه های ما نقش بسته و ما والدین
غافل از آثار مخرب آن برروی دین وعقیده کودکمان آن را به خاطر جذاب
بودنش برای دلبندمان میخریم ، من هم قبول دارم که مسئولین ما دراین
رابطه کوتاهی ها کرده اند تا آنجا که تولیدات کشور خودمان ازشخصیت
کارتونی بیگانه بر روی کارهایشان استفاده می کنند واین خود جای
بسی تاسف دارد.
ولی من وتووالدین عزیز دراین راستا چه کار مفیدی انجام داده ایم اگر
ما خود بانخریدن این کالا ها آن را تحریم میکردیم جایی برای عرضه ی
گسترده ی این تهاجم فرهنگی وجود داشت ؟
واگر ما والدین گرامی برای طرحهای وطنی ارزش قائل بودیم واز آن
استقبال میکردیم آیا ذهن کودکانان جایگاه تهاجم دشمن میشد؟
بیایید بیاندیشیم وبعد باخرید این وسایل اندیشه وعقیده وهنجارها
را آن گونه که بهتر است برای فرزندمان پایه ریزی کنیم.
برای تعجیل درفرج صلوات
روزی لقمان به پسرش گفت امروز به تو 3 پند می دهم که کامروا شوی.
اول اینکه سعی کن در زندگی بهترین غذای جهان را بخوری!
دوم اینکه در بهترین بستر و رختخواب جهان بخوابی
و سوم اینکه در بهترین کاخها و خانه های جهان زندگی کنی
پسر لقمان گفت ای پدر ما یک خانواده بسیار فقیر هستیم چطور من
می توانم این کارها را انجام دهم؟
لقمان جواب داد: اگر کمی دیر تر و کمتر غذا بخوری هر غذایی که میخوری
طعم بهترین غذای جهان را می دهد.
اگر بیشتر کار کنی و کمی دیرتر بخوابی در هر جا که خوابیده ای احساس
می کنی بهنرین خوابگاه جهان است.
و اگر با مردم دوستی کنی و در قلب آنها جای می گیری و آنوقت بهترین
خانه های جهان مال توست.
برای تعجیل درفرج صلوات
خواهرم ! محجوب باش وبا تقوا ؛ که شمایید که دشمن را با چادر سیاهتان و تقوایتان می کُشید . حجاب تو سنگر تواست ، تواز داخل حجاب ، دشمن را می بینی ودشمن تورا نمی بیند. سردار شهید ، رحیم آنجفی برای تعجیل در فرج صلوات
خواهران ما در حالی که چادر خود را محکم برگرفته اندو خود را هم چون فاطمه سلام
الله و زینب سلام الله حفظ میکنند … به صورت هدفدار در جامعه حاضر می شوند.
رئیس جمهور شهید ،محمد علی رجایی
برای تعجیل در فرج صلوات
مد و مدگرایی، پدیدهای است که در دنیای امروز به نحو چشمگیری گسترش یافتهاست. این فراگرد اجتماعی به شکلی بیسابقه در لایههای اجتماعی جوامع نوین،ریشه دوانیده است به طوری که بسیاری آن را اجتنابناپذیر و یا حتی برخی بهکارکردهای مثبت آن برای زندگی اجتماعی تاکید ورزیدهاند. در این راستا، تئوریهایمتعددی تدوین شده است.
«گئورک زیمل»، جامعه شناس آلمانی، مد و مدسازی را فرآیندی میداند که بر اثرکشمکش میان طبقات متضاد بر سر دستیابی به منابع بیشتر با تکیه بر فراگرد تمایزحاصل میشود.
فرامرز رفیعپور نیز معتقد است که مدسازی، ریشه در نابرابریهای اجتماعی دارد. ازآنجا که منابع اقتصادی، منزلتی محدود و پایان یافتنی هستند، بنابراین افراد هموارهبه دنبال به حداکثر رساندن سود و اتخاذ رفتاری مناسب برای جذب این منابع هستند.
ثروتمندانی که از دارایی و منابع مالی و اجتماعی بیشتری نسبت به دیگرانبرخوردارند، سعی دارند تا با طرح اشکال جدید لباس، خوراک، گفتمانهای زبانی،تفریحات، اوقات فراغت و مواردی نظیر آن، خود را از سایر اقشار و طبقات اجتماعیمتمایز سازند. بدین ترتیب با تفکیک و تمایزی که بر اثر اتخاذ این شیوه عینی رفتار رخمیدهد، افراد طبقه بالای اجتماعی، قدرت، منزلت و حتی شرایط کسب منابعبیشتری را برای خود بازتولید میکنند. به عنوان مثال، نوع پوشش خاصی که حکایتاز قیمت بسیار گران کفشهای چرمی دارد یا بهرهمندی از لوازم لوکس خارجی، درمعرفی فرد به عنوان شخصی مرفه و ثروتمند اثرگذار خواهد بود. از همین مجرا،شرایط برای احترام بیشتر و بهرهمندی بهتر از مناسبات و روابط میان فردی فراهممیشود. افراد طبقات پایینتر نیز به همین نحو و با انگیزه مشابه به شناسایی اشکال و صورتهای پذیرفته شده در منش طبقات ثروتمند روی میآورند و درهمگونسازی خود با آنها و مرفّهنمایی میکوشند.
در این گیر و دار ثروتمندان نیز از پا ننشسته و به طرح اشکال جدیدتر سبکها وصورتهای زندگی روی میآورند تا به تفکیک مجدد خود با اقشار فرودست بپردازند.این صور جدیدتر نیز اغلب به همان ترتیب پیش گفته توسط اقشار پایینتر بازسازیشده و خنثی میشود.
باید خاطر نشان کرد که در این فراگرد، نظام سرمایهداری و اقتصاد مصرفی آن نیزبیتأثیر نیست و با دامن زدن بر این تمایز بر رشد و گسترش این پدیده میافزاید. دراین فرایند، پس از شناسایی گونههای جدید مدهای مختلف، اجناس مشابه بدلی وتقلبی نیز وارد بازار میشوند و افراد طبقات پایینتر را برای همرنگی با طبقات بالامهیا میکنند. بدین ترتیب، مبنای مدسازی در نابرابری توزیع منابع عینی مطلوبدانسته شده است که با دستکاری و دخل و تصرف بازار آزاد و سرمایهداری دائماً درحال شکلگیری و نابودی است. این چرخه دائماً در حال بازتولید است و تا زمانیکه این نابرابریها وجود دارد، مد و کشمکش بر سر کسب منابع مطلوب و در نهایت گسترش مد نیز تداوم خواهد داشت. بنابراین مد و فرآیند تفکیک در جوامع دارندهاقتصاد سرمایهداری، امری ضروری و اجتنابناپذیر است.
● نقد مارکوزه
علاوه بر موارد مذکور، برخی دیگر از منتقدان نظام سرمایهداری بر چگونگی شکلگیری، بسط و توسعهی فرآیند مد و مدسازی تأکید کردهاند. از جمله مهمترین این متفکرین، «مارکوزه»، نظریه پرداز مکتب انتقادی است که در خصوص نظام سرمایهداری و نقش سرکوبگر آن در شناسایی و خلق نیازهای کاذب در افراد، به گسترش ادبیات نظری «مصرف در زندگی روزمره» همت گماشت.
ابزاری شدن فرهنگ و تحریف آن در نظامهای مدرن سرمایهداری، همان چیزی است که مارکوزه بر آن تاکید دارد. او بر نقش فرهنگ و مکانیزمهای اثر گذاری آن در جامعه جدید تأکید میورزد. از همین رو، وی در راستای فهم ضعف نظام فرهنگی جامعه در ایجاد همبستگی اجتماعی به تحقیقات و مطالعات بیشائبهای اهتمام ورزید. بهزعم مارکوزه، نظام سرمایهداری با استفاده از شیوههای نادرستی به دنبال ایجاد همبستگی اجتماعی و پیوند میان افراد است. از این حیث، نظام برای آنکه بقا و دوام کارکردی خویش را تضمین کند، به تودهسازی و همانند کردن افراد بر اساس خلق نیازهای کاذب و طفره رفتن از ارضای نیازهای راستین و حقیقی آنان دست میزند. نیازهای حقیقی، نیازهایی هستند که برآورده کردن آنها به رشد و شکوفایی استعدادهای فردی منجر شده و موجب تقویت و تکامل استعدادهای انسانی و مسالمتجویانه در روابط با دیگر انسانها میشود. نیازهای کاذب، شکل تحریف شده این نیازها قلمداد میشوند. بنابراین نظامهای موجود از مکانیزمهایی برای باز تولید چنین وضعیتهایی در جامعه بهره میگیرند. بدین معنی که از رسانههای جمعی، تبلیغات فراگیر و تودهای با تکیه بر روش های تداعی معانی و حتی آموزش و تعلیم افراد برای تحقق اهداف خویش سود میجویند. بدینسان برای تحقق اهداف نظام، افرادی شبیه بههم و هم سان پرورش مییابند. تنوع و تکثرزدایی به طور چشمگیری رونق مییابد و عرصههای گوناگون اجتماعی به کارخانههای آدمسازی تبدیل میشوند. انسانهایی که کمتر به چرایی علت اعمال خود میاندیشند، بلکه اغلب چگونگی انجام عمل برای دستیابی به هدف در نزد آنان اولویت دارد. استفاده از مدهای لباس، اجناس لوکس و حتی افکار و عقاید مختلف از جمله مواردی هستند که در این میان به نحو فزایندهای بروز میکنند.
مارکوزه اذعان میدارد که در گذشته، زمینههای بیشتری برای خلق انسانهای قوی و استوار فراهم بود. افرادی که برای خود تصمیم میگرفتند و سبک زندگی مورد علاقه خود را اتخاذ میکردند. آنها درون دارتر از انسانهای ضعیف امروزین بودهاند. در مقابل، انسانهای امروز از توان لازم برای مقابله با جبرهای اجتماعی و تحرکات بیرونی برخوردار نیستند و بسته به میزان اثرگذاری و شدت عوامل اجتماعی، گاهی سبکها و شیوههای زندگی ضد و نقیضی را پیش میگیرند. امروزه فرهنگ تودهای، عوامگونه، مصرفگرا، غیرخلاق و منفعل در جامعه رشد مییابد و بدین ترتیب فرد، مبدل به ابزاری برای برآوردن اهداف سیستم میشود.
● رشد نیاز های کاذب
نمونه مشخص نیازهای کاذب و راستین را میتوان در مصرف و بهرهگیری از اجناس و کالاهای لوکس خانگی مشاهده کرد. آنجا که افراد با وجود برخورداری از مواهب و وسایل رفع نیازهای ضروری، به تلاش بسیار بیشتری برای بهدست آوردن کالاها و خدمات مشابه مبادرت میورزند. بدین سان پس از مدتی کوتاه، قبل از مصرف کالای در دسترس، به فکر داشتن نوع بهتر آن برمیآیند، در حالی که در مواردی، تفاوتهای این اجناس ممکن است بسیار صوری و به لحاظ کارکردی بههم نزدیک باشد. در اینجا سعی نظام سرمایهداری در ایجاد امنیت کاذب به چشم میخورد. حس عدم برخورداری از آزادی و انحصار در جبر و انفعال در برابر عناصر فرهنگی، احساس آرامش را از افراد میگیرد. اینکه نتوانیم برای خود تصمیم بگیریم و زندگی خود را با انتخاب خود تعیین کنیم، موجب از بین رفتن آرامش روانی و ایجاد احساس سرخورگی میشود. بنابراین نظام سرمایهداری سعی دارد تا با ایجاد محصولاتی مشابه در عرصههای گوناگون، یک زمینه واحد و مشابه را پایهریزی کند، به طوری که شالوده و بنیان اشیاء از یک جوهر بوده، اما در ظاهر تفاوتهای مشخصی میان آنها وجود داشته باشد. به طور مثال این افراد هستند که با انتخاب خود از میان لباسهای مختلف، حس آزادی و توانایی انتخاب مییابند و بدین ترتیب آرامش دروغینی را در خود باز مییابند، در حالیکه در تمام این اوقات ، افراد از میان گزینههای مشابه انتخاب میکنند. در واقع به لحاظ محتوایی، انتخابی در کار نیست بلکه تفاوت تنها در صورتهاست. بدینترتیب سیستم سرمایهداری، تأثیر شگرفی در بازتولید مد و سبکهای زندگی جدید برای امنیتبخشی کاذب و مصرفی کردن جامعه دارد.
با تأکید بر آموزههای مندرج در تئوریهای فوق میتوان نتیجه گرفت تا زمانیکه عقل ابزاری و اقتصاد مصرفی سرمایهداری بر سرکار باشد، گریز از مدهای مختلف زودگذر و موقتی اجتنابناپذیر است. مگر آن که سلیقههای موجود در اقشار مختلف جامعه شناسایی شود و از همان طریق که نظام سرمایهداری به خلق نیازها در افراد مبادرت میورزد، شرایط با اجرای برنامههای اجتماعی و فرهنگی مرتبط با خلق نیازهای جدید برای مصرف، آنگونه که متناسب با برنامههای جامعه باشد، مهیا شود.
رضوان قصابیان
یكی از ایراداتی كه بر حجاب گرفته اند این است كه موجب سلب حق آزادی كه یك حق
طبیعی بشری است می گردد و نوعی توهین به حیثیت انسانی زن به شمار می رود.
هر انسانی شریف و آزاد است، مرد باشد یا زن، سفید باشد یا سیاه، تابع هر كشور یا
مذهبی باشد. مجبور ساختن زن به اینكه حجاب داشته باشد بی اعتنایی به حق آزادی و
اهانت به حیثیت انسانی اوست و به عبارت دیگر ظلم فاحش است به زن. عزت و كرامت
انسانی و حق آزادی زن و همچنین حكم مطابق عقل و شرع به اینكه هیچ كس بدون موجب
نباید اسیر و زندانی گردد و ظلم به هیچ شكل و به هیچ صورت و به هیچ بهانه نباید واقع شود،
ایجاب می كند كه این امر از میان برود.
می گویند احترام به حیثیت و شرف انسانی یكی از مواد اعلامیه حقوق بشر است.
پاسخ:
: لازم است تذكر دهیم كه فرق است بین زندانی كردن زن در خانه و موظف دانستن و به اینكه
وقتی می خواهد با مرد بیگانه مواجه شود پوشیده باشد. در اسلام محبوس ساختن و اسیر
كردن زن وجود ندارد. حجاب در اسلام وظیفه ای است كه برعهده زن نهاده شده تا در
معاشرت و برخورد با مرد باید كیفیت خاصی را در لباس پوشیدن مراعات كند. این وظیفه نه از
ناحیه مرد بر او تحمیل شده است و نه چیزی است كه با حیثیت و كرامت او منافات داشته
باشد و یا تجاوز به حقوق طبیعی او كه خداوند برایش خلق كرده است محسوب شود.اگر
رعایت پاره ای مصالح اجتماعی، زن یا مرد را مقید سازد كه در معاشرت ، روش خاصی را اتخاذ
كنند و طوری راه بروند كه آرامش دیگران را بر هم نزنند و تعادل اخلاقی را از بین نبرند چنین
مطلبی را «زندانی كردن» یا « بردگی» نمی توان نامید و آن را منافی حیثیت انسانی و اصل «
آزادی» فرد نمی توان دانست.
در كشورهای متمدن جهان در حال حاضر چنین محدودیتهایی برای مرد وجود دارد. اگر مردی
برهنه یا در لباس خواب از خانه خارج شود و یا حتی با پیژامه بیرون آید، پلیس ممانعت كرده به
عنوان اینكه این عمل بر خلاف حیثیت اجتماع است او را جلب می كند. هنگامی كه مصالح
اخلاقی و اجتماعی، افراد اجتماع را ملزم كند كه در معاشرت اسلوب خاصی را رعایت كنند
مثلاً با لباس كامل بیرون بیایند، چنین چیزی نه بردگی نام دارد ، نه زندان و نه ضد آزادی و
حیثیت انسانی است و نه ظلم و ضد حكم عقل به شمار می رود.
برعكس، پوشیده بودن زن در همان حدودی كه اسلام تعیین كرده است ، موجب كرامت
واحترام بیشتر اوست، زیرا او را از تعرض افراد جلف و فاقد اخلاق مصون می دارد.
شرافت زن اقتضا می كند ، هنگامی كه از خانه بیرون می رود ، متین و سنگین وباوقار باشد
.در طرز رفتار و لباس پوشیدنش هیچ گونه عمدی كه باعث تحریك و تهییج شود ، به كار نبرد.
عملاً مرد را به سوی خود دعوت نكند، زباندار لباس نپوشد، زباندار راه نرود، زباندار و معنی دار
به سخن خود آهنگ ندهد. چه آنكه گاهی اوقات ژستها سخن می گویند، راه رفتن انسان
سخن می گوید، طرز حرف زدنش یك حرف دیگری می زند.
اول از تیپ خودم كه روحانی هستم مثال می زنم، اگر یك روحانی برای خودش قیافه و هیكلی
برخلاف آنچه عادت و معمول است بسازد، عمامه را بزرگ و ریش را دراز كند، عصا و ردایی با
هیمنه و شكوه خاص به دست و دوش بگیرد، این ژست و قیافه خودش حرف می زند، می
گوید برای من احترام قائل شوید، راه برایم باز كنید، مؤدب بایستید، دست مرا ببوسید.
همچنین است حالت یك افسر با نشانه های عالی افسری كه گردن می افرازد، قدمها را
محكم به زمین می كوبد، باد به غبغب می اندازد، صدای خود را موقع حرف زدن كلفت می كند.
او هم زباندار عمل می كند، به زبان بی زبانی می گوید: از من بترسید، رعب من را در دلهای
خود جا دهید.
همین طور ممكن است زن یك طرز لباس بپوشد یا راه برود كه اطوار و افعالش حرف بزند، فریاد
بزند كه به دنبال من بیا، سر به سر من بگذار، متلك بگو، در مقابل من زانو بزن، اظهار عشق و
پرستش كن.
آیا حیثیت زن ایجاب می كند كه این چنین باشد؟ آیا اگر ساده و آرام بیاید و برود، حواس پرت
كن نباشد و نگاههای شهوت آلود مردان را به سوی خود جلب نكند، برخلاف حیثیت زن یا
برخلاف حیثیت مرد یا به خلاف مصالح اجتماع یا برخلاف اصل آزادی فرداست؟
آری اگر كسی بگوید زن را باید در خانه حبس و در را به رویش قفل كرد و به هیچ وجه اجازه
بیرون رفتن از خانه به او نداد، البته این با آزادی طبیعی ، حیثیت انسانی و حقوق خدادادی زن
منافات دارد. چنین چیزی در حجابهای غیر اسلام بوده است ولی در اسلام نبوده ونیست.
شما اگر از فقها بپرسید آیا صرف بیرون رفتن زن از خانه حرام است جواب می دهند نه. اگر
بپرسید آیا خرید كردن زن ولو اینكه فروشنده مرد باشد حرام است، یعنی نفس عمل بیع و
شراء زن اگر طرف مرد باشد حرام است، پاسخ می دهند حرام نیست. آیا شركت كردن زن
جاهایی كه مرد هم وجود دارد حرام است. آیا تحصیل زن، فن و هنر آموختن زن و بالاخره
تكمیل استعدادهایی كه خداوند در وجود او نهاده است حرام است؟ باز جواب منفی است.
فقط دو مساله وجود دارد؛ یكی اینكه باید پوشیده باشد و بیرون رفتن به صورت خودنمایی و
تحریك آمیز نباشد.
برگرفته از كتاب ” مسئله حجاب” ، نوشته ی استاد شهید مرتضی مطهری
برای تعجیل در فرج صلوات
امروز شنیدم که یک آدم بزرگی فرموده است :
« آدم همیشه به دنبال دوست میگردد وقتی ا و را پیدا کرد ه دنبال عیب های او می گردد
ووقتی دوستش را از دست داداز خاطراتش میگوید .»
وچه خوب است انسان ارزش دوست خوب را بداند وچه خوبتر گفته اند پیدا کردن دوست
کاری ندارد نگه داشتن او سخت تر است .
برای تعجیل در فرج صلوات
یکی از فروع دین ما مسلمانان امر به معرو ونهی از منکر است که متاسفانه در جامعه ما به ندرت انجام میشه ، اکثرا میترسیم که اگر امر به معروف یانهی از منکر کنیم و به ما توهین کنند یا به گونه ای با رفتار شود که شخصیت ما زیر سوال برود یا به عبارت دیگر مثلا در مورد حجاب ،ما در اقلیت قرار گرفتیم چون جا یگاه ارزشها جابه جا شده واین هم به دلیل کم کاری هر مسلمانی است واین از زمانی شروع شد که عده ای تصمیم گرفتند ارزشهای دین مارا از بین ببرندآری آن روز ساکت ماندیم ، تعدادشان کم بود ،اما از انجا که می گویند شیطان افعال زشت را زیبا جلوه میدهد این بی حجابی هم زیبایی شد وهم افراد بی حجاب زیاد.
به طرف میگویی این چه وضع حجاب است میگوید خداوند زیبایی هارا دوست دارد؛ یک نفر نیست به این خانم بگوید خانم عزیز درست است خداوند زیبایی هارا دوست دارد اما همین خداوند فرموده به زنان که با زیباترین حالت نماز بگذارید که آن هم با پوشش است . و حد و اندازه اش نیزآمده است . بنابر این می بینیم خداوند نیز زیبایی را در حجاب وپوشش می داند .
باید به این گونه زنها گفته شود خانم عزیز همین است اندازه و ارزش تو، این که مثل کالای بی ارزشی در معرض دید همه باشی ومثل شیرینی که هرکسی میرسد یک انگشتی به تو بزند وبگذرد حال این میتواند مگس باشد ، پشه و… باشد .آیا ارزش تو همین اندازه است . واقعاَ چه قیمت ناچیزی .
امروز در کلاس فقه استادمان خانم یوسفی می گفتند اگر هر کس در جامعه با چشم هم امربه معروف ونهی از منکر می کرد هیچ کس جرات گناه آشکار به خود نمی داد.
پس وای به حال ما که حتی پایین ترین مراتب این واجب را انجام نمی دهیم . پس بیایید از همین لحظه به گناهانی که می بینیم حتی اگر شده دیگران را با چشم هم شده ارشاد کنیم .
از خداوند میخواهم که اول خودمان عامل به اعمال باشیم وبعد قدرتی به ما بدهد که بتوانیم در راه دین راهنمایی برای دیگران باشیم .
و به امید آن زمان که منجی بشریت بیاید وما را از خواب غفلت بیدار کند وجامعه ای عاری از هرنوع گناه داشته باشیم.
“برای تعجیل در فرج صلوات“
در روانشنا سی رنگ ها ، ثابت شده که رنگ مشکی یک رنگ صامت است وبر خلاف رنگهای
دیگر ،که معمولا نگاه را به سمت خود جلب می کند ، رنگ مشکی نگاه شکن است . بنابراین ،
پوشیدن چادر مشکی هدف زنان را که عدم توجه به زن وفراهم کردن امینیت روانی در زن را بر آورده میکند
علاوه بر آن وقتی انسان به چیز سفیدی نگاه میکند احساس می کند آن چیز به او نزدیک می
شود .اما وقتی چیز سیاه رنگی را می بیند احساس می کند که از و دور میشود .مسلم است
برای یک زن مومن با حیا بهتر این است که رنگ پوشش او برای مرد چنین القاءکند که زن از او دور می شود .
در روانشناسی رنگها آمده است که رنگ سیاه به معنای “نه” بوده ونقطه مقابل ؛یعنی “بله ” رنگ سفید است .
بنابر این وقتی بانوان در مقابل نامحرم از حجاب مشکی استفاده میکند در واقع میخواهد به او نه
بگویند و وآنانکه که لباس سفید و رنگی می پوشند خواسته یا نا خواسته جلب توجه می کنند و
در معرض نگاه های آلوده قرارمی گیرند .
از نظر روانی نیز وقتی انسان پارچه ی مشکی را می بیند دیگران چندان رغبتی برای نگاه
کردن ندارد وخود به خود نظر را برمی گرداند ودر مقابل نگاه به رنگ های روشن چشم را باز می
کند وبرای دیدن واستمرار آن رغبت ایجاد میکند بنابرا ین رنگهای شاد باعث جلب توجه می شود
بر گرفته شده از مقاله ی مشکی مکروه؟!در فصلنامه شمیم معرفت
“برای تعجیل در فرج صلوات”