صفحات: << 1 ... 8 9 10 ...11 ...12 13 14 ...15 ...16 17 18 ... 43 >>
هر کسی از دل خود با خدا راه دارد . دری از همه دلها به سوی خداست.
حتی شقی ترین افراد در موارد گرفتاری و ابتلا، در وقتی که اسباب و علل بکلی از او منقطع میشود، تکانی میخورد و به خدا التجا میبرد .
این یک میل فطری و طبیعی است در وجود انسان. پرده گناه و شقاوت گاهی روی آن را میگیرد. در سختیها که پرده زایل میشود خود به خود این میل تحریک میشود و به هیجان در میآید .
شخصی از صادق آل البیت علیهم السلام پرسید : چه دلیلی بر وجود خدا هست ؟
فرمود : آیا تاکنون کشتی سوار شده ای ؟
گفت : بلی .
فرمود : آیا اتفاق افتاده که کشتی طوفانی شود و در شرف غرق شدن باشد و امید تو از همه جا بریده شود ؟
گفت : بلی، یک همچو اتفاقی افتاد .
فرمود : آیا در آن وقت دلت متوجه به جایی بود و ملجأ و پناهی میجست و از یک نقطهای خواهش میکرد که ترا نجات دهد ؟
گفت : بلی .
فرمود : او همان خداست .
امام صادق علیهالسلام خداوند را از راه دل خود او به او شناساند ” « و فی انفسکم افلا تبصرون »” . این میل و این توجه که در فطرت بشر هست که در مواقع انقطاع اسباب ، متوجه قدرت قاهره غالبی فوق اسباب و علل ظاهری میشود ، دلیل بر وجود چنین قدرتی است . اگر نبود ، چنین میلی وجود پیدا نمی کرد .
صفحات: 1· 2
دانشجویی به استادش گفت : استاد اگر شما خدا را به من نشان بدهید عبادتش می کنم و تا وقتی خدا را نبینم ان را عبادت نمی کنم .
استاد با انتهای کلاس رفت و به آن دانشجو گفت مرا می بینی ؟
دانشجو پاسخ داد :نه استاد ! وقتی پشت من به شما باشد مسلما شما را نمی بینم .
استاد به کنار او رفت و نگاهی به او کرد وگفت :تا وقتی به خدا پشت کرده باشی او را نخواهی دید .
منبع : روزنامه آفتاب یزد
حضرت علي(عليهالسلام) می فرمایند:
« مَن كَثُرَ كَلامُهُ كَثُرَ خَطَؤُهُ وَ مَن كَثُرَ خَطَؤُهُ قَلَّ حَياؤُهُ وَ مَن قَلَّ حَياؤُهُ قَلَّ وَرَعُهُ وَ مَن قَلَّ وَرَعُهُ ماتَ قَلْبُهُ وَ مَن ماتَ قَلْبُهُ دَخَلَ النَّارَ »
« هر كسي كه سخنش افزايش يافت، اشتباهات او نيز فزوني خواهد يافت
و هر كس خطايش افزايش يافت، حيايش كم ميگردد
و هركس حيايش كم شد، تقوايش كم ميشود
و كسي كه تقوايش كم شود، دلش ميميرد
و هر كس قلبش مرد، به دوزخ وارد خواهد شد.»
نهج البلاغه، حكمت 394
مارك لوي در کتاب «کاش حقیقت داشت» اینطور نوشته که :
تصور کن برنده یک مسابقه شدی و جایزه ات اینه که بانک هرروز صبح یک حساب برات باز می کنه و توش هشتاد و شش هزار و چهارصد دلار پول می گذاره ولی دوتا شرط داره.
یکی اینکه همه پول را باید تا شب خرج کنی، وگرنه هرچی اضافه بیاد ازت پس می گیرند. نمی تونی تقلب کنی و یا اضافهٔ پول را به حساب دیگه ای منتقل کنی.
هرروز صبح بانک برات یک حساب جدید با همون موجودی باز می کنه. شرط بعدی اینه که بانک می تونه هروقت بخواد بدون اطلاع قبلی حسابو ببنده و بگه جایزه تموم شد.
حالا بگو چه طوری عمل می کنی؟ او زمان زیادی برای پاسخ به این سوال نیاز نداشت و سریعا” …..
همه ما این حساب جادویی را در اختیار داریم: زمان.
این حساب با ثانیه ها پر می شه. هرروزکه از خواب بیدار میشیم هشتاد و شش هزار و چهارصد ثانیه به ما جایزه میدن و شب که می خوابیم مقداری را که مصرف نکردیم نمیتونیم به روز بعد منتقل کنیم. لحظه هایی که زندگی نکردیم از دستمون رفته. دیروز ناپدید شده. هرروز صبح جادو می شه و هشتاد و شش هزار و چهارصد ثانیه به ما میدن.
یادت باشه که من و تو فعلا” از این نعمت برخورداریم ولی بانک می تونه هروقت بخواد حسابو بدون اطلاع قبلی ببنده.
صفحات: << 1 ... 8 9 10 ...11 ...12 13 14 ...15 ...16 17 18 ... 43 >>