• خانه
  • تماس
  • ورود

موضوع: "تجارتخانه عمر"

  توسط زارع  , سه شنبه 22 بهمن 1392, موضوعات: تجارتخانه عمر

مارك لوي در کتاب «کاش حقیقت داشت» اینطور نوشته که :

تصور کن برنده یک مسابقه شدی و جایزه ات اینه که بانک هرروز صبح یک حساب برات باز می کنه و توش هشتاد و شش هزار و چهارصد دلار پول می گذاره ولی دوتا شرط داره.
یکی اینکه همه پول را باید تا شب خرج کنی، وگرنه هرچی اضافه بیاد ازت پس می گیرند. نمی تونی تقلب کنی و یا اضافهٔ پول را به حساب دیگه ای منتقل کنی.

هرروز صبح بانک برات یک حساب جدید با همون موجودی باز می کنه. شرط بعدی اینه که بانک می تونه هروقت بخواد بدون اطلاع قبلی حسابو ببنده و بگه جایزه تموم شد.

حالا بگو چه طوری عمل می کنی؟ او زمان زیادی برای پاسخ به این سوال نیاز نداشت و سریعا” …..

همه ما این حساب جادویی را در اختیار داریم: زمان.

این حساب با ثانیه ها پر می شه. هرروزکه از خواب بیدار میشیم هشتاد و شش هزار و چهارصد ثانیه به ما جایزه میدن و شب که می خوابیم مقداری را که مصرف نکردیم نمیتونیم به روز بعد منتقل کنیم. لحظه هایی که زندگی نکردیم از دستمون رفته. دیروز ناپدید شده. هرروز صبح جادو می شه و هشتاد و شش هزار و چهارصد ثانیه به ما میدن.

یادت باشه که من و تو فعلا” از این نعمت برخورداریم ولی بانک می تونه هروقت بخواد حسابو بدون اطلاع قبلی ببنده.

  توسط زارع  , یکشنبه 13 مرداد 1392, موضوعات: تجارتخانه عمر

چرا خدایی که میگه مهربونه راضی میشه من سختی هایی را که در توانم نیست رو تحمل کنم؟ چرا هر چه بیشتر ازش کمک میخوام مشکلاتم بیشتر و سختتر میشه وبیشتر حالمو می گیره؟ چطور به خودم ثابت کنم که خدا می تونه کمکم کنه در صورتی اصلا یاد ندارم کمکم کرده باشه؟!

با سلام خدمت شما پرسشگر گرامی

بی شک  خدا ارحم الراحمین (مهربان ترین مهربانان)است لیکن باید توجه نمود که واقعیت سختی

ها چیست وچگونه است لذا ابتدا توجه شما را برای تامل بیشتر نسبت به حل مشکل درونی شما

به سخن استاد مطهری جلب می کنم :

ایشان در مورد نقش تضادها و سختی ها در زندگی چنین نوشته است:

«این خصوصیت، مربوط به موجودات زنده، بالاخص انسان است که سختی ها و گرفتاری ها مقدمه

کمال ها و پیشرفت ها است. ضربه ها جمادات رانابود می سازد و از قدرت آن ها می کاهد ولی

موجودات زنده را تحریک می کند و نیرومند می سازد… آدمی باید مشقت ها تحمل کند و سختی

ها بکشد تا هستی لایق خود را بیابد. تضاد و کشمکش، شلاق تکامل است. موجودات زنده با این

شلاق راه خود را به سوی کمال می پیمایند. این قانون، در جهان نباتات، حیوانات و بالاخص انسان

صادق است… . سختی و گرفتاری هم تربیت کننده فرد و هم بیدار کننده ملت ها است. سختی،

بیدار سازنده و هوشیار کننده انسان های خفته و تحریک کننده عزم ها و اراده ها است. گرفتاری

ها همچون صیقلی که به آهن و فولاد می دهند. هر چه بیش تر با روان آدمی تماس گیرد او را

مصمم تر و فعال تر و برنده تر می کند؛ زیرا خاصیت حیات این است که در برابر سختی مقاومت کند

و به طور خودآگاه و یا ناخودآگاه آماده مقابله با آن گردد. اکسیر حیات دو چیز است: عشق و آن

دیگر بلا. این دو نبوغ می آفرینند و از موارد افسرده و بی فروغ گوهرهایی تابناک و درخشان به

وجود می آورند.

چه بسا در انتها این پرسش به ذهن پرسشگر محترم بیاید که شاید کسی اساساً نمی خواهد به

سعادت و نیکبختی برسد، آنگاه آیا این نوعی جبر(اجبار) نخواهد بود که خدای متعال او را ـ با آن که

خود از خلقت خودناراضی است ـ آفریده و او را در مسیر پردردسر زندگی قرار داده است. به نظر

می آید چنین اعتراضی پرسشی غیرطبیعی و به خاطر آمیخته بودن ذات انسانی به کمال طلبی و

سعادت، اعتراضی خطا و بی تناسب با وجود فطری انسان است و نشان از نبود آگاهی و معرفت

کامل به خدای متعال به عنوان کمال مطلق دارد. محال است کسی اللّه را (خدا) شناخته باشد، در

عین حال نخواهد خود را به آن سرچشمه فیض و هستی نزدیک گرداند و نیستی را بر هستی

ترجیح دهد.

لیکن توجه به دلائل زیر نیز راهگشا خواهد بود  :

1:اینکه انسان چه چیزی را خوشبختی ببیند و چه چیزی را بدبختی ؟!  باید ملاک خوشبختی و بد

بختی را با معیارهایی که دین بیان کرده تطبیق دهیم . مسلما برخی ظواهر دنیایی را که دیگران

برای خود خوشبختی می دانند ، برای مسلمین و مومنین شاید اصلا خوشبختی نباشد و بالعکس

بدبختی هم محسوب شود .

2:مسئله دوم این است که چنانچه در روایات بسیار زیادی بیان شده ( که من فقط چند تا از آنها را

نقل می کنم ) دنیا اصلا مکان آرامش و راحتی نیست ! بلکه همراه با بلاها و سختی هاست  و

این از ویژگی های دنیاست ، دقت کنید که گفتم همراه با سختی است و نه بدبختی ؛ سختی

مثل این می ماند که من در دنیا بسیاری از کارها را که شاید برخی سخت باشد انجام می دهم تا

به هدف اخروی برسم ولی بدبختی را می توان این طور بیان کرد که فرد سختی می کشد و رنج

ها را تحمل می کند ولی هیچ هدف اخروی خوبی هم که امیدبخش وی باشد ندارد و در نهایت

دست خالی این دنیا را به پایان می برد .  ( لطفا تمام احادیث زیر را با دقت مطالعه بفرمایید چون

حقایق بسیاری در انها نهفته است)

امیر مومنان علی علیه السلام فرمودند:

« دارٌ بِالبَلاءِ مَحفوفَةٌ وبِالغَدرِ مَعروفَةٌ ، لا تَدومُ أحوالُها ولا يَسلَمُ نُزّالُها . أحوالٌ مُختَلِفَةٌ وتاراتٌ

مُتَصَرِّفَةٌ   »

(دنيا)سرايى است به بلا آميخته و به نيرنگ ، شناخته شده . احوال آن ناپايدار است و ساكنان آن ،

ايمن نيستند . احوالش گوناگون و حالاتش گذرنده است ) (1)

3:سومین نکته این است که ما انسانها  برای این دنیا خلق نشده ایم ، بلکه دنیا برای ما خلق

شده تا با اعمال خودمون در اینجا ، سرای جاویدان آخرت رو برای زندگی ابدیمون آماده کنیم و در

این راه آزمایش های الهی بسیاری برای ما قرار داده شده :

*پيامبر خدا فرمودند:

« إنَّكُم خُلِقتُم لِلآخِرَةِ وَالدُّنيا خُلِقَت لَكُم »

« به درستى كه شما براى آخرت آفريده شده ايد و دنيا براى شما آفريده شده است » (2)

امیر مومنان علی علیه السلام فرمودند:

« لا ينعم بنعيم الآخرة إلا من صبر على بلاء الدنيا »

« از نعمت آخرت بهره مند نمی شود مگر کسی که بر بلای دینا صبر کند . » (3)

امیر مومنان علی علیه السلام فرمودند:

« أخرِجوا مِنَ الدُّنيا قُلوبَكُم مِن قَبلِ أن تَخرُج مِنها أبدانُكُم فَفيهَا اختُبِرتُم ولِغَيرِها خُلِقتُم  »

« دل هايتان را از اين دنيا خارج كنيد قبل از آن كه بدن هايتان از آن خارج شود. پس در دنيا آزمايش

مى شويد و براى غير آن آفريده شده ايد » (4)

امام علی (علیه السلام ) در سفارش خود به فرزندشان امام حسن (علیه السلام)می فرمایند :

 

« يا بُنَيَّ إنّي قَد أنبَأتُكَ عَنِ الدُّنيا وحالِها وزَوالِها وَانتِقالِها ، وأنبَأتُكَ عَنِ الآخِرَةِ وما اُعِدَّ لأَهلِها فيها ،

وضَرَبتُ لَكَ فيهِمَا الأَمثالَ ، لِتَعتَبِرَ بِها ، وتَحذُوَ عَلَيها . إنَّما مَثَلُ مَن خَبَرَ الدُّنيا كَمَثَلِ قَومٍ سَفرٍ نَبا

بِهِم مَنزِلٌ جَديبٌ فَأَمّوا مَنزِلاً خَصيبا وجَنابا مَريعا ، فَاحتَمِلوا وَعثاءَ الطَّريقِ ، وفِراقَ الصَّديقِ ، وخُشونَةَ

السَّفَرِ ، وجُشوبَةَ المَطعَمِ ، لِيَأتوا سَعَةَ دارِهِم ، ومَنزِلَ قَرارِهِم ، فَلَيسَ يَجِدونَ لِشَيءٍ مِن ذلِكَ ألَما

، ولا يَرَونَ نَفَقَةً فيهِ مَغرَما ، ولا شَيءَ أحَبُّ إلَيهِم مِمّا قَرَّبَهُم مِن مَنزِلِهِم ، وأدناهُم مِن مَحَلَّتِهِم   »

« اى فرزندم! همانا من تو را از دنيا و حالات آن و زوالش و دگرگونى اش آگاه ساختم، و از آخرت و

آنچه براى اهلش در آن مهيّا شده ، با خبر نمودم و در باره اين دو ، برايت مثال هايى زدم تا از آنها

عبرت بگيرى و در راه صحيح ، گام نهى . مَثَل كسانى كه دنيا را خوب آزموده اند ، همانند

مسافرانى است كه در سرمنزلى بى آب و آبادى و پرمشقّت كه قابل ماندن نيست قرار گرفته اند و

قصد دارند تا به منزلى پرنعمت و به ناحيه اى كه در آن آسايش و راحتى است كوچنمايند . پس

مشقت هاى راه و دورى دوستان و سختى سفر و ناگوارى غذاها را تحمّل كردند تا به خانه وسيع

خويش و سرمنزل قرار و آسايش خويش درآيند و از هيچ يك از اين مشكلات، احساس درد نمى

كنند و هزينه هاى مصرف شده را خسارت نمى شمرند و هيچ چيز برايشان محبوب تر از آن چيزى

نيست كه آنان را به منزلشان نزديك تر سازد و به محلشان برساند   » (5)

لذا با توجه به دیدگاه اهلبیت باید دقت نمود که تفسیر ما از سختی وخوشبختی چیست ؟آیا

خداوندی را  که بدنی سالم ونعمتهای فراوانی به ما داده است  به خاطر وجود مشکلی درزندگی

ما نادیده پنداشتن عنایات الهی نیست که بگوییم به یاد ندارم کمک کرده باشددرحالی که او پناه

بی پناهان است ودرنهایت باید دقت نمود که آیا ما تمام شرایط وظوابطی که برای درخواست از او

لازم است رعایت نموده ایم ودرخواست ما به اجابت نرسیده است جای بسی تامل است که

پروردگار عالم بی دلیل وبی مصلحت ندای بنده خود را بی جواب بگذارد

 

پی نوشت ها :

1: نهج البلاغة ، خطبه 226 ؛ ر . ك : عيون الحكم والمواعظ، ص91 .

2: شعب الايمان ، ج7 ، ص360 ، ح10581 ؛ تنبيه الغافلين ، ص238 ، ح309

3: غررالحكم   ص : 284

4: الأمالى ، صدوق : ص 110

5: نهج البلاغة ، نامه 31 ؛ تحف العقول ، ص73 ؛ بحار الأنوار ، ج77 ، ص202 ، ح1 .

 

نوشته شده از قاصدک

برای تعجیل در فرج صلوات

  توسط زارع  , چهارشنبه 9 مرداد 1392, موضوعات: تجارتخانه عمر, داستانک

روزی مرد نا بینایی روی پله های ساختمانی نشسته بود وکلاه وتابلویی را در کنار پایش قرار داده

بود .روی تابلو خوانده می شد : من نابی نا هستم لطفا کمک کنید .روز نامه نگار خلاقی از کنار او

می گذشت نگاهی به اوانداخت فقط چند سکه در داخل کلاه بود . او چند سکه داخل کلاه انداخت

وبدون اینکه از از مرد نابینا اجازه بگیرد تابلوی او را برداشت آن را برگرداند واعلان دیگری روی آن

نوشت وتابلو را کنار پای او گذاشت وآنجا را ترک کرد .عصر آن روز روزنامه نگار به آن محل بازگشت

ومتوجه شد کلاه مرد نابینا پر از سکه واسکناس شده است ، مرد نابینا از صدای قدمهای خبر نگار

و را او را شناخت و خواست اگر او همان کسی است که آن تابلو را نوشته بگوید ، که بر روی آن

چه نوشته است ؟ روزنامه نگار جواب دادچ چیز خاص ومهمی نبود ، من فقط نوشته یشما را به

شکل دیگری نوشتم ولبخندی زد وبه راه خود ادامه داد .

مرد نابینا هیچوقت ندانست که و چه نوشته .

ولی روی تابلوی او خوانده می شد :

امروز بهار است ، ولی من نمی توانم آن را ببینم!

نکته :

وقتی کارتان را نمی توانیدپیش ببرید استرا تژی خود را تغیر بدهید خواهید دید بهترین ها ممکن

خواهد شد باور داشته باشید هر تغییر بهترین چیز برای زندگی است .حتی برای کوچکترین

اعمالتان از ودل، فکر وهوش وروحتان مایه بگذارید این رمز موفقیت است لبخند بزنید.

منبع:ماهنامه فرهنگی واجتماعی آشنا ،آبان ماه 90

برای تعجیل در فرج صلوات

  توسط زارع  , شنبه 28 اردیبهشت 1392, موضوعات: تجارتخانه عمر

 

 از فرمایشات رسول گرامی اسلام صل الله علیه وآله این است که فرمودند :

“داوود با پروردگارش مناجات میکرد وگفت: بارالها!هر پادشاهی خزانه ای دارد ،پس خزانه ی توکجاست ؟

خداوند فرمود :

من خزانه ای بزرگتر از عرش ، گسترده تر از کرسی ،خوش بوتر از بهشت وآراسته تر از ملکوت دارم!

زمین آن معرفت ،

            آسمانش ایمان ،

                   خورشیدش شوق،

                             ماهش دوستی،

                                    ستارگانش خاطره ها،

                                                   ابرش خرد ،

                                                     بارانش رحمت ،

                                                            درختانش طاعت ومیوه اش حکمت است.

آنرا چهار در است:علم ،حلم ،صبر،رضا.وبخبر باش که این خزانه همان قلب است.”

چطور می توان گفت که من بنده ی خدا هستم .وتمام وجودم از آن خداوند است و قلبمان سر شار از عشق ودلبستگی های مختلف است. وابسته به خانه، ماشین ،گوشی همراه وحتی وابسته به همسر وفرزند ،لذت ها ،هوسرانی ها ،شهرت ها ،شهوتها وهزرن عشق دیگر که ظرف وجودی قلبمان را پر کرده است ،دیگر جایی برای معشوق ،باقی  نمی گذارد وحجابی است بین انسان  معبود ومحبوبش خواهد بود.( منبع :کتاب عمرتون چند!؟)

در حالی که خزانه ی  خداوند  نامحدود است وهیچ کدام از این ها را جزءگنجینه های مقبول در گاهش نمی شمارد وبه ما می گوید ای بنده ی من تو اگر میخواهی  صاحب خزینه ی من باشی  علم، صبر،حلم  ورضا داشته باش و بدان آنچه تو در این دنیا به آن دل می بندی فانی وزود گذر است .قلبت را از این ها خالی کن تا من با گنجینه های خودم پر کنم . و خوشا به حال کسی که درختِ طاعتش میوه حکمت بدهد.  

“برای تعجیل در فرج صلوات”

  توسط زارع  , سه شنبه 24 اردیبهشت 1392, موضوعات: تجارتخانه عمر

 

 

                                

مرد فقیرى بود که همسرش کره مى ساخت و او آنرا به یکى از بقالى های شهر مى فروخت 

                      آن زن کره ها را به صورت دایره های یک کیلویى مى ساخت. 

 

مرد آنرا به یکى از بقالى های شهر مى فروخت و در مقابل مایحتاج خانه را مى خرید.

 

 روزى مرد بقال به اندازه کره ها شک کرد و تصمیم گرفت آنها را وزن کند.

 

هنگامى که آنها را وزن کرد، اندازه هر کره ۹۰۰ گرم بود. او از مرد فقیر عصبانى شد

 

 و روز بعد به مرد فقیر گفت:دیگر از تو کره نمى خرم،

 

 تو کره را به عنوان یک کیلو به من مى فروختى در حالى که وزن آن ۹۰۰ گرم است.

 

مرد فقیر ناراحت شد و سرش را پایین انداخت و گفت:ما ترازویی نداریم و

 

یک کیلو شکر از شما خریدیم و آن یک کیلو شکر را به عنوان وزنه قرار مى دادیم .

 

یقین داشته باش که:به اندازه خودت برای تو اندازه مى گیریم!


برای تعجیل در  فرج صلوات

  توسط زارع  , سه شنبه 24 اردیبهشت 1392, موضوعات: تجارتخانه عمر

 

نبی گرامی اسلام صل علیه وآله معلم بزرگ بشریت می فرمایند:

“روز قیامت برای هر روز  از روز های عمربنده ،بیست وچهار صندوقچه –به تعداد ساعات شبانه روز –گشوده می شود . صندوقچه ای را پرا ز نور شادمانی می بیند وبا مشاهده ی آن ،چنان شادی و سرور به  اودست می دهد  که اکر میان دوزخیان  تقسیم شود ، احساس  درد آتش از یادشان می رود .این صندوقچه ساعتی  است که در آن ،پرور دگارش را  اطاعت کرده است .سپس صندوقچه ی دیگری برایش باز می شود وان را تاریک ،بد بو ووحشتناک می بیند واز مشاهده ی آن،چنان  ترس ووحشتی به او دست می دهد که اگر میان بهشتیان تقسیم شود ،نعمت بهشت به کام آنان تلخ می کند . این در همان ساعتی است که در آن خدا را نافرمانی کرده است .آنگاه  صندوقه دیگری برایش گشوده می شود وآن را خالی می یابد وچیزی که اورا شدمان یا نارحت کند وجود ندارد وآن ساعتی که در آن خواب بوده یا به امور مباح دنیا اشتغال داشته است. در این زمان ازاین که این ساعت  ولحظات را با کار های خوب پر نکرده است ،چنان احساسی از غبن واندوه به او دست می دهد که در وصف نمی گنجد .”

روزی دوستی این گونه نصیحتم کرد :

هر چه می خواهی بکن ،تنها مراقب یک چیز باش وآن این که ،وقتی هفتاد سالت  می شود وبه پشت سر ودوران جوانی ونوجوانی  می نگری هر گز آه نکشی ، آه نکشی و افسوس نخوری وبر زبا ن نیاوری که ای کاش چنین نمی کردم  و ای کاش چنان می کردم !

تا توانستم ، ندانستم چه سود ؟

چون که دانستم ،توانستن نبود !

چقدر خوب است انسان در جوانی ونوجوانی ،ای کاش پیری را در نظر بگیرد وبرای تحقق آرزو ها و رفع حسرت های کهنسالی  از همان ابتدای راه  هوشیار باشد .


حرفهای ما هنوز نا تمام …

تا نگاه می کنی:

وقت رفتن است

باز همان حکایت همیشگی !

پیش از که با خبر شوی

لحظه ی عزیمت تو نا گزیر می شود

آی…

ای دریغ وحسرت همیشگی!

            نا گهان

                       چقدر زود

                                      دیر می شود!

 

شاعر:قیصرا مین پور

منبع:عمرتون چند؟!


“برای تعجیل در فرج صلوات"َََََََ

  توسط زارع  , دوشنبه 23 اردیبهشت 1392, موضوعات: تجارتخانه عمر

خوشا به حال آنان که به جای شهرت دردنیا -که تنها قفسی برای از بین بردن آزادی های فردی است وانسان را از بسیاری همدلی ها معاشرت ها وخوشی ها دور میکند -در آسمانها مشهور می شوند .

خوشا آنان که به جای پوستر ها ،پرده ها وبیل بورد های زمینی ،نامشان ورد زبان ملائکه وعکسشان ،تصویر محبوب آسمانیان است .

تمام کوچک وبزرگ مردم ایران وحتی بسیاری از آنان که در سایر کشور ها زندگی می کنند امروز نام “دکتر مصطفی چمران “را به خاطر رشادت ها ودلاوریهایشمی شناسند واو را به نیکی یاد

می کنند .
این درحالی است که ایشان در نیایش ها ودل نوشته های پرمفهومش می نویسد :

خدایا خوش دارم گمنام وتنها باشم تا در غوغای کشمکش های پوچ مدفون نشوم.

پیامبر صل الله علیه وآله می فرمایند:

“هرگاه خداوند بنده ای از امت مرا دوست بدارد ، محبت اورا در دل های برگزیدگان ،ارواح فرشتگان وسا کنان عرش خود قرار میدهد تا اورا دوست بدارند این است دوستدار حقیقی”.

البته نتیجه شهرت درآسمان محبوبیت در زمین نیز است .چنان که مولی متقیان علی علیه السلام میفرماید:

“هرگاه خداوند تعالی بنده ای را دوست بدارد ،منادیی از آسمان ندا دهد:بدانید که خدای تعالی فلانی را دوست دارد پس شما نیز او را دوست بدارید.بنابر این دلها اورا در خود جای می دهند وبا هر که بر خورد کند ،محبوب ودوست داشتنی و مورد رغبت اوست.”

منبع:کتاب عمرتون چند؟!

(برای تعجیل در فرج صلوات)

اردیبهشت 1403
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << <   > >>
1 2 3 4 5 6 7
8 9 10 11 12 13 14
15 16 17 18 19 20 21
22 23 24 25 26 27 28
29 30 31        

آمار

  • امروز: 25
  • دیروز: 29
  • 7 روز قبل: 579
  • 1 ماه قبل: 1096
  • کل بازدیدها: 38518
ذکر روزهای هفته
آیه قرآن
تاریخ روز
مهدویت امام زمان (عج)
اوقات شرعی