• خانه
  • تماس
  • ورود

صفحات: 1 ... 15 16 17 ...18 ... 20 ...22 ...23 24 25 ... 43

  توسط زارع  , سه شنبه 5 آذر 1392, موضوعات: گنجینه ها

كرامتى از زيارت عاشورا آقاى حاج سيد احمد زنجانى در كتاب ((الكلام يجر الكلام )) از

مرحوم آية الله آقاى حاج شيخ عبدالكريم حائرى يزدى نقل ميكند كه فرمود من و آقاى

آقاميرزا على آقا، آقازاده ميرزاى شيرازى و آقا سيد محمود سنگلجى در سامرا شبى روى

پشت بام در خدمت مرحوم آقاى ميرزا محمدتقى شيرازى درس ميخوانديم در اثنا درس

استاد بزرگ ما مرحوم آقاى سيدمحمد فشاركى تشريف آوردند در حاليكه آثار گرفتگى و

انقباض دربشره اش پيدا بود، معلوم شد شنيدن خبر بروز وبا در عراق ايشان را اينگونه

منقلب كرده است .

فرمود شما مرا مجتهد ميدانيد؟ عرض كرديم بلى . فرمود عادل ميدانيد؟ عرض كرديم بلى .

فرمود من به تمام زن و مرد شيعه سامرا حكم ميكنم كه هر يك از ايشان يك فقره از زيارت

عاشورا را به نيابت نرجس خاتون والده ما جد امام زمان سلام الله عليه بخوانند و آن مخدره

را نزد فرزند بزرگوارش شفيع قرار دهند كه آنحضرت از خداوند عالم بخواهد كه خدا شيعيان

مقيم سامرا را از اين بلا نجات دهد. همينكه اين حكم صادر گرديد از ترس و بيم همه

شيعيان مقيم سامرا حكم را اطاعت كرده زيارت عاشورا را به همان دستور خواندند در

نتيجه يكنفر درسامرا تلف نشد در صورتيكه هر روز حدود پانزده نفر از غير شيعه تلف

ميشدند.

  توسط زارع  , شنبه 2 آذر 1392, موضوعات: گنجینه ها

محدث نورى در كتاب ((دارالسلام )) از ثقة الدين حاج محمدعلى يزدى كه مرد فاضل صالحى

در يزد بود حكايتى نقل ميكند.

حاج محمدعلى دائما مشغول كارهاى آخرتى خود بود و شبها در مقبره اى كه جماعتى از

صلحا در آن مدفونند به سر ميبرد اين مقبره خارج شهر يزد بود كه به مزار معروف است .

همسايه اى داشت كه از كودكى با هم بودند و نزديك معلم ميرفتند تا آنكه بزرگ شدند و او

شغل عشارى پيش گرفت پس از آنكه مرد او را نزديك همان جايى كه دوست صالح وى شبها

در آن بيتوته مى كرد دفن كردند.

يك ماهى از فوت او نگذشته بود كه حاج محمدعلى او را در خواب ديد كه در هيئت نيكويى

است نزد او رفت و گفت من مبداء و منتهاى كار تو را ميدانم . تو از كسانى نيستى كه

احتمال نيكى درباره او رود. شغل تو هم مقتضى عذاب سختى بود پس به كدام عملت

به اين مقام رسيدى ؟

گفت همين طور است كه ميگويى . من گرفتار عذاب سختى بودم تاديروز كه زوجه استاد

اشرف آهنگر در اينمكان دفن كردند - اشاره به موضعى كرد كه نزديك به صد متر از او دور بود.

در شب وفات او حضرت امام حسين (ع ) سه مرتبه بزيارت وى آمدند و در مرتبه سوم امر

فرمودند كه عذاب ازين مقبره رفع شود و حالت ما نيكو شد و در وسعت و نعمت افتاديم .

از خواب بيدار شدم در حاليكه متحير بودم آن شخص آهنگر را نمى شناختم در بازار آهنگران

به جستجو پرداختم و او را پيدا كردم . پرسيدم آيا زوجه اى داشتى ؟ گفت آرى داشتم ،

ديروز فوت كرد و او را در فلان مكان همان موضع را نام برد دفن كردم . پرسيدم آيا بزيارت

حضرت ابا عبدالله عليه السلام رفته بود؟ گفت : نه . گفتم ذكر مصائب او ميكرد گفت نه .

گفتم مجلس عزادارى داشت گفت نه . آنگاه پرسيد چه ميخواهى ؟ خواب خود را نقل كردم

و گفت او فقط مواظبت بر زيارت عاشورا داشت .

برای تعجیل در فرج صلوات

  توسط زارع  , یکشنبه 19 آبان 1392, موضوعات: گنجینه ها

در روضه كافى از حكیم بن عتیبه روایت میكند كه گفت خدمت امام باقر (ع ) بودم خانه پر از

جمعیت بود، در این هنگام پیرمردى كه تكیه بر عصاى آهنین خود داشت وارد شد بر در خانه

ایستاده گفت : السلام علیك یابن رسول الله و رحمة الله و بركاته سكوت كرد حضرت باقر (ع)

فرمود:

علیك السلام و رحمة الله و بركاته پیرمرد رو بطرف حضار مجلس نموده بر همه سلام كرد و

آنهاجواب سلامش ا ر دادند آنگاه متوجه حضرت شده عرض كرد یابن رسول الله م ا ر نزد

خود جاى ده بخداقسم كه من شما ا ر دوست میدارم و دوستان شما ا ر هم دوست میدارم

این علاقه و محبت من نسبت به شما و دوستانتان نه ب ا رى طمع دنیاست بخدا قسم

دشمنان شمارا دشمن میدارم و از آنها بیزارم ایندشمنى و بیزارى كه نسبت بآنها ابراز

میكنم خداى راشاهد میگیرم نه بواسطه كینه وخصومتى است كه بین من و آنها باشد آنچه

شما حلال بدانیدحلال میدانم و آنچه شما حرا م بدانید من هم حرام میدانم و انتظار فرج

خانواده شما را میكشم یابن رسول الله (ص ) فدایت شوم با این خصوصیت آیاامیدنجاتى

برایم هست ؟

حضرت باقر (ع ) فرمود: بیا جلو، بیا جلو او راپیش خواند تا در پهلوى خود نشانید آنگاه

فرمود اىپیرمرد شخصى خدمت پدرم على بن الحسین (ع ) رسید همین سؤ الى كه تو

كردى از ایشان نمودپدرم در جوابش فرمود اگر از دنیا بروى وارد بر پیغمبر (ص)و على و امام

حسن و امام حسین وعلى بن الحسین علیهم السلام میشوى قلبت خنك خواهد شد و

دلت از التهاب میافتد و شادخواهى شد.

آنگاه كه جانت باینجا برسد در این هنگام با دست اشاره به گلوى خود نمود در زندگى نیز

چیزهایى خواهى دید كه باعث روشنى چشمت هست و با ما در مقامى بلند و ارجمند

خواهى بود.

پیرمرد از شنیدن این مقامات چنان غرق در شادى شد كه خواست ب ا رى مرتبه دوم عین

جملات را از زبان امام (ع ) شنیده باشد از اینرو عرض كرد یابن رسول الله چه فرمودید؟

حضرت باقر (ع )سخنان خود ا ر تك ا رر كرد پیرمرد عرض كرد اگر من بمیرم بر پیغمبر (ص ) و

على و حسن و حسین و على بن الحسین (ع ) وارد میشوم چشمم روشن و دلم شاد و

قلبم خنك میشود و كرام الكاتبین را باشادى و خوشى ملاقات میكنم وقتى جانم بگلویم

برسد اگر زنده بمانم خدا چشمم ا ر روشن مینماید و با شما در درجه اى بلند خواهم بود.

در این هنگام پیرمرد را چنان گریه اى گرفت كه مانند ژاله اشك میریخت و با صداى بلند هاى

هاى گریه میكرد آنقدر گریه كرد كه بر زمین افتاد قط ا رت پیاپى اشك و ناله هاى جانگداز كه

حاكى از قلب پر از محبت و ولاى پیرمرد بود چنان اطرافیان را تحت تاءثیر قرار داد كه همه

با صداى بلند شروع به گریه كردند.

حضرت باقر (ع ) رو بطرف پیرمرد نموده با دست مبارك قطرات اشك را از مژگانش میگرفت و

میپاشید.

پیرمرد سر بلند كرده عرض كرده یابن رسول الله (ص ) دست مباركت را بمن بده حضرت

دست خودش را بطرف او د راز كرد پیرمرد گرفته شروع به بوسیدن كرد و بر چشمهاى

خود گذاشت وسینه و شكم خودرا گشود دست آنحضرت را بر سینه و شكم خود گذاشت

آنگاه از جاىحركت كرد سلام داد و رفت.

حضرت باقر (ع ) موقعى كه پیرمرد در حال رفتن دیده میشد او رابا توجه مخصوصى تماشا

میكردپس از آن روى به جمعیت نموده فرمود، هر كس مایل است مردى از اهل بهشت را

ببیند به این شخص نگاه كند حكم بن عتیبه راوی حدیث میگوید هیچ مجلس عزایىراندیده

که از نظر سوز وگداز شبیه این مجلس  باشد.

منبع: شرح زیارت عاشورا از آیت الله سید احمد میر خانی (ره) ،ص371

برای تعجیل در فرج صلوات

  توسط زارع  , یکشنبه 19 آبان 1392, موضوعات: شعر

باز در جان جهان یکسره غوغاست حسین

این چه شوری است که از یاد تو برپاست حسین؟

این چه رازی است که صد شعله فرو مرد وهنوز

روشن از داغ تو ظلمت کده ماست حسین؟

تا قیامت نرود نقش تو از لوح ضمیر

حیرتم کُشت، بگو این چه معماست حسین؟

گرچه شد جوهر عشق از قلم عاطفه پاک

رقم مهر تو بر صفحه دل هاست حسین

دامن از شوق تمنّای تو گلزار صفا

سینه از آتش سودای تو سیناست حسین

راهیان حرم قدس تو، با شهپر عشق

همه رفتند و جهان محو تماشاست حسین

گرنه خون تو ثمر داد به میدان بلا

این همه شور شهادت به چه معناست حسین؟

تا به محراب محبّت تو امامی، پیداست

خاک هر وادی گل رنگ، مصلاّست حسین

شعر از بهمن صالی

برای تعجیل در فرج صلوات

  توسط زارع  , سه شنبه 14 آبان 1392, موضوعات: نانوشته ها

سال اول حوزه بودیم امتحان پایان ترم اول، امتحان ادبیات بعد از عاشورا

بود ، سوال امتحان اگر شما بعداز واقعه عاشورا به آنجا می رسیدی وهمه

رفته بودند چه می کردی ؟
صدا می آید آیا کسی نیست مرا یاری کند ؟ میدوم آنقدر می روم از دشتها

بیابانها و سرزمین ها به مکانی میرسم بوی ایثار وگذشت می آید سرزمینی

با خاکهای گلگون ، کسی نیست جز نیزه شکسته ها وجز بدنهای بدون سر ،

بوی ابهت وعظمت بو ی عشق به خدا همه جا پیچیده ، صدا یی انگار از

سرزمین کربلا محو نمی شود« هل من ناصر ینصرنی »صدا می آید صدا ی گریه

شش ماهه حسین که لبهایش از عطش خشک شده و صدای کودکانی که

گوشواره از گوششان کشیده شده و به هر طرف می دوند . انگار زمین وزمان

میخواهد تا ابد این حس را در خود حفظ کند . وزمین کربلا تا ابد مملو از صدای

العطش علی اصغر امام حسین است.

میینم فرات هرلحظه از خجالت ذوب میشود و من حیران از اینکه دیر آمده ام

نمی دانم آیا همیشه ندای «هل من ناصر ینصرنی »امامم را زمانی پاسخ

می دهم که کار از کار گذشته است .

آیا« هل من ناصر ینصرنی» امام زمانان را چگونه جواب میدهیم ؟؟؟

خدا کند ما کوفیان دیگری نباشیم.

برای تعجیل در فرج صلوات

صفحات: 1 ... 15 16 17 ...18 ... 20 ...22 ...23 24 25 ... 43

اردیبهشت 1403
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << <   > >>
1 2 3 4 5 6 7
8 9 10 11 12 13 14
15 16 17 18 19 20 21
22 23 24 25 26 27 28
29 30 31        

آمار

  • امروز: 196
  • دیروز: 35
  • 7 روز قبل: 559
  • 1 ماه قبل: 1128
  • کل بازدیدها: 38553
ذکر روزهای هفته
آیه قرآن
تاریخ روز
مهدویت امام زمان (عج)
اوقات شرعی